2777
2789

سلام دوستای خوبم واقعا ممنون حتی کوچکترین حرفاتون باعث تسکین دردم میشه 🤗

فردا عید قربان هست بهتون تبریک میگم، من اولین عیدی هست از خانوادم جدا شدم ولی مادر شوهرم بیماره کنارشم تو بیمارستان همه چیز خوب بود چون فکر میکردم شوهرمم بخاطر من نمیره ولی الان زنگ زد داره میره خونه پدرش واقعا دلم شکست من اولین عید باهاش بودم نشد برم حداقل کارش این بود نره حتی ما عیدا قربون پسر ب دختر عیدی میده ایشون نداد توقعشو داشتم ولی ب اندازه ای از رفتنش بدون من ناراحت شدم این کارش ب چشمم نیومد

بنظرتون چطوری وقتی اومد بفهمونم دلم شکسته ک فکر نکنه ازاینکه کنار مادرشم ناراحتم

البته الان تماس گرفت ی جورایی بهش رسوندم گفت بابام زنگ زده گفته بیا گفتم اره دیگه بهونه ای هس گفت ن بخدا عصری زنگ زده یعنی من نمیخواستم برم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خیلی خوبه که کنار مادرشون هستید

نرفته پی گشت و گذار که ناراحتی رفته خونه ی پدرش الان میدونید اونجا چقدر به خودش افتخار میکنه که همسرش کنار مادرشه. کارش اصلا بد نبوده

مرا هزار امید است و هر هزار تویی...

مرسی دخملیا هرچند یه جورایی ب همسرم تیکه انداختم ولی با شوخی خنده قصد داشتم فردا ک میاد بهش بگم چون فکر میکردم حق باخودمه ممنون که راهنمایی کردید بیشتر ازاین پیش نرفتم❤

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792