دلم ازبی عرضگی خودم گرفته یه وسیله ایی سفارش دادم واسه عروسی داداشم هنوزبه دستم نرسیده مرخصی گرفتم گفتم امشب بریم که زودترازمهمونابرسیم شهرستان اونم بخاطراین وسیله بی صاحاب مونده نشدتمام برنامه هام خراب شد تواین تهران خراب شده هم جایی رونمیشناسم شوهرمم درگیرکارای خودشه من موندمویه دنیا غم وغصه که بیست وسوم عروسیه من نه تونستم لباس پیداکنم نه وسیله هایی که خریدم به دستم رسیده داغونم😭😭😭