پسرم نوبت دندونپزشکی داشت نزدیک خونه مامانم که شهر دیگست شوهرمم هر دفعه باهامون میاد همش غر میزنه اخلاقش خوب نیست همیشه طلبکاره. اصن راحت نیستیم من و خانوادم جلوش. باباشم بستری بود منم گفتم تو بمون پیش بابات ما میریم خلاصه رفتیم کارامو انجام دادم خیلی هم خوش گذشت بدون اون البته نه پول دندونپزشکی رو داد نه تشکر کرد که خودم دادم نه اصن ی بار پرسید بچه درد داشت نداشت فقط میگفت چن تا دیگه داره چرا همشو درست نکرد چرا نکشید چرا فلان دکتر فلان حرفو زد این نزد مدل طلبکاری. هر چی هم زنگ میزدم مشخص بود خونه مادرشه و دنبال کارای باباش که مشکل خاصی هم نداشت بعد الکی میگف همش خونه ام و املت میخورم. بعد پنج روز که اومدیم چشمتون روز بد نبینه اشپزخونه و اوپن پر ظرفای کثیف و کپک زده. نون هم نداشتیم هول رفته کلی پول تاکسی داده نون بخره چون روز قبلش یادش رفته و نانوایی ها هم امروز بسته. فرشا رو دادم بشوره اشتباهی داده ی زنگم نزده بپرسه کلی هزینه اضافی. تازه تا رسیدم گفته باتری پیدا کن برا اسباب بازی هدیه بچه! گفتم تو این همه پول دادی اسباب بازی نتونستی باتری بخری!! تازه میگه پول دندونو بیمه تکمیلی میده! انگار نه انگار که باید اولش بدی تا بیمه بعد بده. اینقد اعصابم خورده که حد نداره هر چی خوش گذشت با دیدن این همه نفهمی و بی ملاحظگی به باد رفت. کلا وقتی ازش دورم خیلی بیشتر ارامش دارم. از انتخابم خیلی پشیمونم. حالم خیلی بده. حالا داره ظرفا رو میشوره ولی دیگه چه فایده انگار هدفش فقط خورد کردن اعصاب من بوده
حیف اعصاب و روان قشنگم نیست با توی بی مغز بحث کنم؟خلم من؟ 😂 وقتی داری تیکه تیکه میکنی خودتو از فشار یه باشه بهت میگم و 💩 میشی پس به کامنت من نظر احمقانتو ریپلای نکن🦦👩🦯