2777
2789
عنوان

پنجشنبه تولد شوهرمه

| مشاهده متن کامل بحث + 282 بازدید | 51 پست

بگو يه دونه هندونه بياره و چند تا طالبى بگو ميخوام اب طالبى درست كنم😀 بعد اينا رو برش خوشگل بزن توى يه ظرف بچين 

ميتونى از سوپرى يه بسته ذرت بخرى خودت پفيلا درست كنى حجمش خيلى زياد ميشه

اين پيج اطلاعات خوبى داره مثل چيزهاى ساده اى كه از خيلى وقت پيش بايد بلد بوديم… vaginismus.irr
ن نمیدونه ک تولد گرفتم براش میوه هم خونه نمیارهچون میوه خور نیستیم 

شب قبلش بگو دوستم میخواد بیاد یا یه همچین چیزی

یا بگو هوس یه دسر کردم‌ یکم میوه بیار حوصله کردم درست کنم 

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

شب قبلش بگو دوستم میخواد بیاد یا یه همچین چیزی یا بگو هوس یه دسر کردم‌ یکم میوه بیار حوصله کردم درس ...

ميگه ٢٥ نفر مهمون داره  دسر نهايت يك كيلو ميوه بخواد😀

اين پيج اطلاعات خوبى داره مثل چيزهاى ساده اى كه از خيلى وقت پيش بايد بلد بوديم… vaginismus.irr
بگو يه دونه هندونه بياره و چند تا طالبى بگو ميخوام اب طالبى درست كنم😀 بعد اينا رو برش خوشگل بزن توى ...

چقدر خوب گفتی مرسی عزیزم  فقط باید از بیرون بخرم شوهرم هنونه نمیاره فقط گیلاس و زرد الو و انبه و اینجور میوه ها دارن فعلا ... من پفیلا بلد نیستم درست کنم اماده ای بخرم ب نظرت 

چیزی رو سخت نمیگیرم جز دستاااات 😘😘😘
ميگه ٢٥ نفر مهمون داره  دسر نهايت يك كيلو ميوه بخواد😀

وای آره بعدشو نخوندم😂😂😂😂😂😂😂😂😂

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
ميگه ٢٥ نفر مهمون داره  دسر نهايت يك كيلو ميوه بخواد😀

همون هندونه بخرم تزیین کنم با پفیلا 

صد تومن پفیلا بخرم خوبه 

چیزی رو سخت نمیگیرم جز دستاااات 😘😘😘
چقدر خوب گفتی مرسی عزیزم  فقط باید از بیرون بخرم شوهرم هنونه نمیاره فقط گیلاس و زرد الو و انبه ...

خواهش ميكنم اگر از لحاظ هزينه حرفى ندارى اماده بخر وگرنه خودت درست كنى به صرفه تره  منم خيلى خوب بلد نيستم😀 تاپيك بزن بچه ها راهنمايى كنن

اين پيج اطلاعات خوبى داره مثل چيزهاى ساده اى كه از خيلى وقت پيش بايد بلد بوديم… vaginismus.irr
خواهش ميكنم اگر از لحاظ هزينه حرفى ندارى اماده بخر وگرنه خودت درست كنى به صرفه تره  منم خي ...

مرسی عزیم زحمت کشیدی♥️🙏

چیزی رو سخت نمیگیرم جز دستاااات 😘😘😘
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز