عزیزم خوبه میتونی زود به زود بری سر بزنی من شوهرم نمیزاره احتمالا سالی یکی دوبار بیشتر واسه سر زدن ...
اینجوری که سختت میشه.چرا نمیذاره اخه بگو من بخاطر تو دارم میام شهر غریب بعد تو نمیذاری برم پیش خانواده م.حالا هرماه نه ولی دیگه سالی یکی دوبار خیلی سخته.همینجوریش هم مامانم بخاطر دوریه من افسرده شده بهش میگم بخدا هیشکی راه دور هست اندازه من رفت و امد نمیکنه ولی بازم بیقراری میکنه.
و عشق اگر با حضور همین روزمرگی ها عشق بماند ،عشق است.........سادگیم را،یکرنگیم را به پای حماقتم نگذار..انتخاب کردم که ساده باشم و دیگران را دور نزنم.وگرنه دروغ گفتن و بدبودن و ازار و فریب دیگران آسانترین کار دنیاست.بلد بودن نمی خواهد.
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
خودمم از رفت و آمد میترسم جاده هست هزار فکر و خیال شوهرم میگه باید از وابستگیت کم کنی
نه عزیزم ترس نداره که نگران نباش.همسرت درست میگه وابسته بودن زیاد خوب نیس من خودم از اونایی بودم که هرروز باید مامانم میدیدم و خیلی هم خونه خواهرم میرفتم چون نزدیک بودیم ولی خب یدفعه نمیشه اینهمه وابستگی رو گذاشت کنار بابد کم کم شروع کنی.انشاالله هرچی که به صلاحت هس همون بشه و موفق باشین.
و عشق اگر با حضور همین روزمرگی ها عشق بماند ،عشق است.........سادگیم را،یکرنگیم را به پای حماقتم نگذار..انتخاب کردم که ساده باشم و دیگران را دور نزنم.وگرنه دروغ گفتن و بدبودن و ازار و فریب دیگران آسانترین کار دنیاست.بلد بودن نمی خواهد.