امشب رفتیم شهربازی یه چند سالی میشد نرفتیم
بعد سوار دو تا از دستگاه های پر هیجان شدیم تاب و اون یکی اسمش یادم نیس چند تا دیگه هم سوار شدیم ولی زیاد ترس نداشتن انقدر اومدیم زرنگی کنیم با شوهرم نشستیم وسط ادمی که کمربند هارو می بست اومد چرخوند افتادیم گوشه اروم اروم رفت بالا بعد یه دفعه اومد پایین سری اول انقدر ترسیده بودم میخواستم داد بزنم بگم چیز خورد بیارین منو پایین
ولی دو سه دور بعدش عادی شد