یکی یکی داره یادم میوفته ها😂😂😂 یبار گیر کرده بودم تو دستشویی در باز نمیشد چنانم گلاب به روتون بوی بدی راه افتاده بود تو دستشویی.. به مامانم گفتم بیا در باز کن ایشونم گف من نمیتونم به فلانی(آقا) میگم بیاد باز کنه... دیگه اونم اونجا بود نمیتونستم داد بزنم بابا به اون نگو😂😂اومد به زور باز کرد صورتش جمع شد وقتی در باز شد آبروم رفت
تو تاپیک قبلم گفتم من توی درمانگاه ماد یه زنه رو دیدم آمپولشو زد اومد بیرون مانتوش تو شلوارش بود و خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ریلکس دسته شوهرشو گرفته بود داشت میرفت
یه بارم تو دندون پزشکی یه نفر شست و شوی دهان و قورت داد😂😂
چه میدونستم در میخواد قفل بشه گیر کنم تو
یه روز خونه مادر شوهرم تنها بودم تازه نامزد کرده بودیم با هندزفری اهنگ گوش میدادم نشسته بودم قشنگ محو اهنگ شده بودم چشامم بسته بودم با ناز رو مبل قرو ور میدادم یهو چشامو باز کردم دیدم برادر شوهرم اومد داره نگام میکنه یعنی قش کرده بود انقد خجالت کشیدم که نگو
استارتر مرسی خیلی تاپیک خوبی بود خیلی خندیدم
خواهشا تایپیک اخرم گزارش تعلیق بزنین برام
