2777
2789
عنوان

به نظرتون حق داشتم دلم بگیره؟

283 بازدید | 21 پست

بچم را برده بودم خانه بازی، سه سالشه،بعد دوتا خانوم که بچه هاشون بزرگ بودند یعنی کلاس چهارم پنجم بودند، هم اومده بودند. بعد پسر من داشت توی یه قسمت شن داشت، بازی می کرد که اون خانم ها هم اومدند. من وقتی پسرم را می برم خودم می شینم و کتاب می خونم تابازیش را خودش تنهایی یا با بچه ها بکنه و به من وابسته نباشه. بعد این خانم ها وایستاده بودند پیش بچه هاشون، بچه های اون ها یه چیزی با این شن ها ساختند، پسر من می خواست بره باهاشون بازی کنه، خندید و دستش را زد به اون قلعه مانندی که اون بچه ها ساخته بودند، خانم ها دعواش کردند و بیرونش کردند از شن ها، پسر م اومد یکم با اسباب بازی های دیگه بازی کرد، بهش گفتم می خوای بریم بستنی بخوریم، گفت یکم دیگه بازی کنم؟ گفتم برو، بعد تا رفت دوباره توی شن ها، مامان اون بچه گفت خانوم به بچه ات بگو این ها که بچه های ما می سازند را خراب نکنه!! گفتم اخه این خیلی بچه است. بعد خانومه به اون یکی گفت باید یاد بگیره و تا کی بی ادب باشه، حالا پسر من نمی دونم چه بی ادبی کرده بود. بعد مسئول اون جا هم یعین می خواست درستش کنه، پسر من را صدا کرد گفت بیا بریم استخر توپ بازی کنیم، بچه من هم خودش تو خونه استخر توپ بزرگ داره براش عادی شده، یه جوری می خواست بیاد بیرون. دیگه من اوردمش بچه را بیرون و بردمش براش بستنی خریدم و اومدم خونه باهاش بازی کردم . ولی دلم گرفت. 

چون من خودم بیشتر مقید هستم که اگه بچم کاری کنه بهش تذکر بدم ولی واقعا کار ی نکرده بود فقط رفت نشست پیش اون بچه ها، و یه کوچولو انگشتش خورد به اونی که اونا ساخته بودند. 

به نظرتون نباید ناراحت می شدم؟

کاربر قدیمی سال 97 ام دوباره مجبور شدم اکانت بسازم می دونید چرا دیگه؟؟؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اونا اشتباه میکنن دیگه دراین حد پشت بچه هاشون درمیان

فردا اون بچه نمیتونه حق و حقوق خودشو بگیره

باید اجازه بدن بچه ها کنارهم بازی کنن خودشون از پس هم بربیان

فقط اگه دعوا و کتک کاری شد مادرها دخالت کنن

لطفا پیام خصوصی نفرستید. متشکرم

حق داری عزیزم حرف خیلی بدی زده اون خانم اما زیاد اهمیت نده به این فکر کن که دیگه تو تا اخر عمرت شاید اونو نبینی و اینکه شما از تربیبت درست بچت مطمئنی پس حرف اون پوچ و بی ارزش باید باشه

چند سالشه پسرتون ؟

نه.درسته میخواسته بازی کنه ولی خوب وسایل اونارو خراب میکرده دیگه عزیزم.اونام ناراحت میشدن.الان بچت ۳سالشه فکر میکنی بچه چهارمی خیلی بزرگه و باید رعایت کنه.بچت اون سن رسید میبینی هنوز بچست چقد.حتما اونام پیش ماماناشون اعتراض کردن که مامانا لب باز کردن.در کل سخت نگیر.

مادر یکی به بچش نگاه چپم کنه بدش میاد حتی به ناحق

به نظرم حق داری

فقط 32 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
بگو که نیستی فقط خدای جانمازها❤بگو که چاره سازی و خدای چاره سازها❤بگو که نیستی فقط خدای در سجودها❤تو در قیام سروها،تو در خروش رودها❤تو در هوای باغ ها،میان شاه توت ها❤تو بر لب قنات ها،تو در دل قنوت ها❤خدای من،چه بی خبر قدم زدم کنار تو❤رفیق من،چه دیر آمدم سر قرار تو❤قرار من،قرار لحظه های بی قرار من❤خدای من،یگانه ی همیشه در کنار من❤❤
حق داری عزیزم حرف خیلی بدی زده اون خانم اما زیاد اهمیت نده به این فکر کن که دیگه تو تا اخر عمرت شاید ...

پسر من سه سال

ولی اون بچه ها چهارم دبستان بودند

کاربر قدیمی سال 97 ام دوباره مجبور شدم اکانت بسازم می دونید چرا دیگه؟؟؟
اشتباه کردی هیچی بهشون نگفتی من بودم از لجم بچمو میزاشتم فقط تو اون قسمت بازی کتع میگفتم هر کسیم مشک ...

من سعی کردم دخالت نکنم، ولی دیدم مسئول اون جا هم گفت به بچه ام برو یه جا دیگه بازی کن، دیگه خیلی دلم گرفت.

کاربر قدیمی سال 97 ام دوباره مجبور شدم اکانت بسازم می دونید چرا دیگه؟؟؟
من سعی کردم دخالت نکنم، ولی دیدم مسئول اون جا هم گفت به بچه ام برو یه جا دیگه بازی کن، دیگه خیلی دلم ...

ب مسئول اونجام میریدی 

ساده ای دیگ

منم خیلی ساده ام ولی پای بچم باشه اجازه نمیدم کسی بهش تو بگه ولی ب خودم هر چی میگن نمیتونم جواب بدم

نه.درسته میخواسته بازی کنه ولی خوب وسایل اونارو خراب میکرده دیگه عزیزم.اونام ناراحت میشدن.الان بچت ۳ ...

اونا اعتراض نکردند، کلا مادراشون پیششون بودن. وسایل خاصی هم نبود، یه تپه با شن بود. 

اتفاقا چند بار مثلا موقع خونه بازی و لگو بازی، این مساله با پسرم و بچه های دیگه پیش اومده بود که اونا خونه ای که پسر من ساخته بود را خراب کردند من به اپسرم گفتم ا ببین، درست کردی، بعد انگار زلزله شد، به بچه های دیگه هم گفتم چه جالب شما چه نقش باحالی دارید، مثلا شما نقش زلزله را بازی کنید. بعد به پسرم گفتم شما یه جور درست کن که زلزله نتونه خرابش کنه، بعد برعکس کردم، که بچهخ های دیگه یه جوری بسازند و زلزله را پسر من نقشش را برعهده گرفت. 

کاربر قدیمی سال 97 ام دوباره مجبور شدم اکانت بسازم می دونید چرا دیگه؟؟؟
اونا اشتباه میکنن دیگه دراین حد پشت بچه هاشون درمیان فردا اون بچه نمیتونه حق و حقوق خودشو بگیره با ...

اونم بچه به این بزرگی

کاربر قدیمی سال 97 ام دوباره مجبور شدم اکانت بسازم می دونید چرا دیگه؟؟؟
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز