2777
2789
عنوان

دعوای منو شوهرم😔+عکس

| مشاهده متن کامل بحث + 2126 بازدید | 74 پست

نباید به روش میاوردی که فهمیدی اینجوری براش عادی میشه جلو تو هم میکشه دوست من چندین سال همسرش سیگار میکشید دوستم به روش نیورده بود و اونم هرگز جلو دوستم نمیکشید 

من فقط یه اسکرین و خوندم و بقیه رو نخوندم اگر میدونی رو بقیه مساعلم ممکنه قول بده و بزنه زیرش یه روش دیگه در پیش بگیر

بیخیال شو به خودش آسیب میزنه سعی کن به رو حودت نیاری فقط بهش بگو حق نداره تو خونه پیش تو بکشه  ...

دقیقا همین طوره

کسی که سیگار رو دوست داره رو نباید سر دوراهی گذاشت. ممکنه به خانواده اش هم ترجیح بده. مواد مخدر که نیست. 

کریستین بوبن نویسنده مورد علاقه من تو کتاب دیوانه وار می‌گه هنر اصلی هنر فاصله هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم. زیاد دور از هم یخ می زنیم. باید جای درست را پیدا کنیم و همان جا بمانیم.برای من عجیبه ما معتقدیم به دوری و دوستی ولی اصرار به ازدواج داریم. بله فرار از تنهایی نیاز به حس امنیت و یک رابطه جنسی مستمر و سالم و در نهایت فرزند آوری هست ولی باید به این جنبه هم فکر کرد که چقدر دوست داشتن واقعی را با عادت کردن به ف*اک دادیم؟ حسابش را کردیم که چقدر استعداد خصوصا زنان به تبع ازدواج از بین رفته؟ حسابش رو کردیم که چقدر آدم مهاجرت تحصیل تو بهترین دانشگاه ها شغل در یک شرکت بین المللی و یا دنبال کردن هنر و کار مورد علاقه رو گذاشتن پای این حضور همیشگی کنار هم ؟ پس اگه زندگی شما از عشق ناب به عادت رسیده اگه ازدواج شما چیزی شبیه به توقف پروژه توسعه فردی بوده اگر برای رشد یک نفر باید جای پایش روی شانهء له شده دیگری باشد اگر فارغ از فشار خانواده و دید جامعه و قانون آدم ثروتمند و قدرتمندی بودید انتخاب شما در این لحظه دیگه همسر شما نیست باید بگم چیزی شبیه به مرگ تدریجی رو تجربه می کنید. برای دوباره عاشق شدن و عاشق موندن تلاش کنید به طول زندگی فکر نکنید مهم نیست چند روز و چند سال کنار هم هستید به عرضش فکر کنید به اینکه از لحظه لحظه ی زندگی کنار هم لذت بردید یا نه برای من خیلی عجیبه آدم ها از خیانت می ترسند اما از عادت نمی ترسند آدم مگر چند بار زندگی می کنه که بیست سی چهل سال رو با کسی بگذرونه که لاجرم باید با اون باشه دوستش نداشته باشه و مثل یک کارمند مثل یک هم‌خانه باهاش ادامه بده.

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من جای توبودم باهلش سرسنگین رفتارمیکردم وجوابشونمیدادم تااون بدونه خط قرمزت سیگاره واگه میخاد تایید تو روبدیت بیاره باید ازخودش مایع بزاره ودیگه نکشه. خودت به این نتیجه برسونش معلومه باجنگ وجدل نمیتونی وجواب نداده با سرسنگینی نه اینکه قهرکنی کوتاه باهش خطونشون بکش وسرسنگین باش تابفهمه. اونوقته که حواب میگیری من اینجوری سیگارو از شوهرم گرفتم سفت وسخت واستا

مسعله اصلا سیگار کشیدن و نکشیدن نیس مسعله اینه که چجوری باهات حرف زده و چقدر برات ارزش قائل شده میبی ...

خانم دکتر مشاوره هاتون رایگانه یا ویزیت هم میگیرین؟؟

خانم محترم، دوست عزیز، چقدر راحت از طلاق حرف میزنی. اگه ارزش براش قائل نبود که کلی بد و بیراه می‌گفت. شاید هزار و یه مشکل و فشار اقتصادی و.... داره که اینجوری سرد جواب داده. باید به یه دختر جوون بگی تا فرصت برات هست طلاق بگیر؟؟؟ واقعا زشته، بخاطر چند تا پیام یه نفر رو دلسرد میکنید به زندگیش. اگه بلد نیستین راهکار بدین لطفا سکوت کنید، قشنگ تر و سنگین ترید.

مردا هیچوقت عادتای بدشونو بخاطر همسرشون ترک نمیکنن برعکس خانما... تنها کاری که میتونی بکنی اینه که به روش نیاری چون نه تنها پشیمون نمیشه بله وقیح تر میشه و علنی کاراشو انجام میده اینجوری فقط خودت اذیت میشی

ربطش واضحه نمیشه با این حرف که دوست نداره بذاره کنار از کسی سلب مسئولیت کرد  


عزیزم هیچ کس نمی تونه برای طرف مقابلش تعیین و تکلیف کنه. مگر اینکه اون طرف مایل باشه. در غیر این صورت می شه زور

من همون قدر که با استارتر مخالفم با آقایونی که می خوان روی پوشش و رفت و امد و عادت های روزمره همسرهاشون تسلط و کنترل داشته باشن مخالفم. باید همون طور که همدیگه رو دیدن بپذیرن به امید تغییر ازدواج کردن حماقته. 

کریستین بوبن نویسنده مورد علاقه من تو کتاب دیوانه وار می‌گه هنر اصلی هنر فاصله هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم. زیاد دور از هم یخ می زنیم. باید جای درست را پیدا کنیم و همان جا بمانیم.برای من عجیبه ما معتقدیم به دوری و دوستی ولی اصرار به ازدواج داریم. بله فرار از تنهایی نیاز به حس امنیت و یک رابطه جنسی مستمر و سالم و در نهایت فرزند آوری هست ولی باید به این جنبه هم فکر کرد که چقدر دوست داشتن واقعی را با عادت کردن به ف*اک دادیم؟ حسابش را کردیم که چقدر استعداد خصوصا زنان به تبع ازدواج از بین رفته؟ حسابش رو کردیم که چقدر آدم مهاجرت تحصیل تو بهترین دانشگاه ها شغل در یک شرکت بین المللی و یا دنبال کردن هنر و کار مورد علاقه رو گذاشتن پای این حضور همیشگی کنار هم ؟ پس اگه زندگی شما از عشق ناب به عادت رسیده اگه ازدواج شما چیزی شبیه به توقف پروژه توسعه فردی بوده اگر برای رشد یک نفر باید جای پایش روی شانهء له شده دیگری باشد اگر فارغ از فشار خانواده و دید جامعه و قانون آدم ثروتمند و قدرتمندی بودید انتخاب شما در این لحظه دیگه همسر شما نیست باید بگم چیزی شبیه به مرگ تدریجی رو تجربه می کنید. برای دوباره عاشق شدن و عاشق موندن تلاش کنید به طول زندگی فکر نکنید مهم نیست چند روز و چند سال کنار هم هستید به عرضش فکر کنید به اینکه از لحظه لحظه ی زندگی کنار هم لذت بردید یا نه برای من خیلی عجیبه آدم ها از خیانت می ترسند اما از عادت نمی ترسند آدم مگر چند بار زندگی می کنه که بیست سی چهل سال رو با کسی بگذرونه که لاجرم باید با اون باشه دوستش نداشته باشه و مثل یک کارمند مثل یک هم‌خانه باهاش ادامه بده.

مرسی از اونایی که حرفای قشنگ میزدن آرومم میکنه حرفاتون

اما حرفم به اونایی که گفتن طلاق:اولا سیگارو انتخاب نکرد گفتم من یا سیگار گفت معلومه که تو 

دوما دوسش دارم این هم باعث میشه طلاق نگیرم هم بگم نکش

به خدا اگه این حس لعنتی نبود خودم یه نیسان سیگار میریختم رو سرش انقد میکشید تا زده شه 

ن نمیفته 

به چه دلیل دقیقا؟

این همه ازدواج سنتی که به طلاق و مرافعه منجر شده 

من نمیگم ازدواج دوستی خوبه یا سنتی خوبه یا بده 

ولی تو هررر رابطه ای اگه آدمی که انتخاب میکنی ادم نباشه این چیزا ممکنه 

تو ازدواج سنتی ام آدما میتونن اون چیزی که واقعا هستنو نشون ندن تو ازدواج دوستی ام میتونن

اره بگو به خدا دیگه نمیدونم چیکارش کنم

منم دوران نامزدی متوجه شدم سیگار میکشه بهش گفتم گفت من اون روز خیلی ناراحت بودم ...بعد دوران عقد ی شب فهمیدم سیگار کشیده گریه کردم وای خدا یاد خودم میوفتم از خودم بدم میاد چنان گریه کردم قسمش دادم گفت دیگه نمیکشم ...

باز تکرار شد مدام من هی گریه و التماس اونم مخفی کار تر شده بود ...من مثل روانی ها میرفتم کف ماشین رو چک میکردم بعد میومدم خونه گریه و زاری و التماس گاهی تهدید میکردم که میرم ...بعد دوسال نظرم عوض شد دیدم شوهرم هی داره ازم فراری میشه بخاطر سیگار...ی روز گفتم کنار خودم هفته ای یکبار بکش 

حتی خودمم باهات میکشم... دیگه انقدر خوشحال شد و بهم نزدیک تر شد که خدامیدونه ...تو مسافرت با ذوق میرفت سیگار میخرید قهوه و شکلات تلخ میخرید میگفت حال میده منم لبخند می‌زدم دیگه به مرحله ای رسیدم خوشحالی اون برام مهمه ...

شوهرم معتاد نیست که هرروز سیگار بکشه اما وقتایی که خسته ست یا بیرونیم اصلا بهش سخت نمیگیرم...مثلا بنایی داشتیم تمام ذوق و امید بدبخت این بود اخر شب بعد کار ی نخ سیگار بکشه تو بالکن...منم میرفتم کنارش تخمه میخوردم.‌‌..با دوستامون میریم بیرون ی نخ سیگار می‌کشه کنار دوستش میبینم خانم دوستاش هم حساس نیستن منم خوشحالم بهش سخت نگرفتم 

مثلا بخایم بیرون شهر بریم اصلا خانواده و هیچکسی رو سوار نمیکنه تمام ذوقش اینع قهوه و سیگار یا بستنی و سیگار بگیره تا مقصد حال کنه... حالا واقعا خوشحالم که دیگه گریه نمیکنم هربار که سیگار میخره میاد با ذوق بهم نگاه میکنه یه چشمک بهم میزنه حال منم خوب میشه...فقط قرار گذاشتیم خانواده ها نفهمن و جلو بچمون دراینده سیگار نکشه ...زیادی هم شل نگرفتم هر روز سیگار نمیکشه فقط موقعیت هایی که گفتم میکشه...بنظرم توهم خودتو خسته نکن عوض نمیشن که فقط خودتو عذاب میدی 

بنظرم باهاش. صمیمی شو نزار ازت فراری بشه

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز