2777
2789
عنوان

چه نذری واسه رسیدن به عشقتون ....

| مشاهده متن کامل بحث + 986 بازدید | 20 پست
21یسال دوسال نی که از بچگی همو میخایم🤣

عه چه جالب 

خوشبخت باشید 

بیاید به هم قول بدیم. قول بدیم درد و ناراحتی و استرس بقیه رو سبک نشماریم...شاید توی اون لحظه طرف فقط همینو میخواد.اگه دلش بچه میخواد نگیم وای بچه چیه بیخیال. اگه دلش میخواد ازدواج کنه نگیم وای شوهر چیه؟ بیخیال. هنوز زوده برات و شوهر بده و خیانت میکنه و این چرت و پرتا...اگه دلش میخواد مستقل باشه نگیم وای کار چیه؟ بخواب توی خونه. اگه دلش میخواد درس بخونه نگیم حالا اونا که خوندن به کجا رسیدن؟ با سبک شمردن درد بقیه، هیچکی فکر نمیکنه شما یه قهرمان هستید، بلکه احمق به نظر میرسید.لطفا اینو توی مغزتون پین کنید.

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

حالا نتیجه چیه؟!😂 الان فکر میکنی من ته این مسیر رو دیدم و چون خیر طرف رو میخوام میام میگم نذر ن ...

نه گلی جون .فقط  حس کردم تجربه شو داشتی و به نذرت نرسیدی. همین‌.  

وگرنه . فکر و قضاوت دیگه ای نکردم  در موردت

من بودم و خلوت منو... ترانه های داریوش... تا زمستون ۹۲ که یکی اومد که نفس می کشید تو هوای داریوش💕 شدیم هم قدم، هم دل و هم صدای هم تو ترانه " شام مهتاب"🍁 باتو...باتو اگه باشم وحشت از مردن ندارم.لحظه هام پر میشه از تو وقت غم خوردن ندارم💑 کنار هم آرامش امروزمونو ساختیم،  تو خوشی و ناخوشی کنار هم بودیم، حالا امروز هر دومون باور داریم که هزار برابر از روزای اول عاشق تریم... خدایا ازت ممنونم که هوای دل عاشقمونو داری🙏

عزیزم چله ایت الله حق شناس بگیر من از چله حق شناش حاجت محال گرفتم

من وشوهرم چندین سال همومیخواستیم

ازدواجمون یجور  معجزه بود

۱۲ساعت فاصلمون بود وتفاوت شدید فرهنگی

شوهرم تصمیم گرف بیادبرا خاستگاری

بابای من ادم تعصبی وبشدت اخمو وخودخواه و یه دنده شدیدا حرف حرف خودشه پیش خودم گفتم محاله قبول کنه وهمینم بود حالاببین چی شد چی بسرم اومد 

هیچی دیگه کم کم وقتش رسیده بود شوهرم خانوادش تماس گرفتن ک میخان بیان بابام قبول نکرد گف ۱۲ساعت بیان ک من بگم ن ن نمیخاد بیان بزور راضیش کردیم ک بیان تو ببینشون اگ بد بودن بگو ن خلاصه باهزار بدبختی وحرف داییم و مامانم و پادرمیونی قبول کرد اومدن و سر حرف مسخره که نمیتونم بگم میترسم شناسایی بشم باهم دعوا کردن فحش دادن ب هم خیلی زشت از خونمون رفتن بیرون وهمسرمم دیگ اصلاجوابمونداد گفت تموم گفتم خب دیگه تموم دیگه ما عمرا ب هم برسیم بااین اوضاع منو عشقم ارزوی ب هم رسیدنو ب گور میبریم ۳ماه گذشت هرچی ختم وچله بگی من گرفتم هیچی ب هیچی عین دیوونه ها بودم خاستم چله حق شناس شروع کنم ۲ بار شروع کردم اما چند روز ک میگذشت گناه میکردم باطل میشد چون شرط اصلی این چله ترک گناهه واینکه من باعشقم حرف میزدم گناه بود هرچنداون گفته بود دیگه نمیخوادم خلاصه نتونستم ناامیدشدم خاستم بگم کانال نائبان بزام بخونن ک میگفتن ۸۰۰ میگیرن برام زیاد بود نداشتم بدم یروز دخترعمم اومد خونمون خیلی صمیمیم گریه کردم دردودل کردم گفتم اره خاسم چله هم بگیرم اینطوری شد گف من یکی میشناسم همونکه برام دعاکرد باردارشدم نفسش حقه برا هرکی دعا کرده ودعانجام داده حاجت گرفته بهش بگو برات اون بخونه ببین قبول میکنه این چله رو به نیابت ازت انجام بده بهش گفتم خداروشکر قبول کرد یعنی واقعا معجزه بود کلا تو این چله امام حسین واسطه میشه ونشونه میده نشونه اش این بود که بابای شوهرم خواب دیده بود یه مرد نورانی بهش میگه ک برا پسرت همون دختر مشهدی(مستعار)بگیر و دایی منم تو همین مدت داشت رو مخ بابام کار میکرد که راضیش کنه چون حال منو میدیدن خلاصه روز ۳۷چله بود ک بابای شوهرم زنگ زد گف ما میخایم بیایم برا رفع کدورت وخواستگاری وبابامنم قبول کرد اینطوری ما ازدواج کردیم یعنی ازدواج من واقعا معجزه خدا بود.این چله برای حاجتاییه ک فک میکنیم نمیشع

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792