من مامانم و همسرش ( ناپدریم) پول کم میدن ماهیانه بهم ، منم تا آخر ماه کم میارم میوه گوشت هم نمیتونم بگیرم اعصابم بهم می‌ریزه چند روزه مریض بودم هیچی نبود بخورم فقط نون می‌خوردم بدنم ضعیف شده زودی مریض میشم
بعد شرایط سرکار رفتن هم ندارم
من جدا از اونا زندگی میکنم بعد با خواهرشوهر مامانم نسبتا راحتم بعد بهش گفتم ک پول کم میدن بهم اینطوریه و هیچی ندارم بخورم گوشت ندارم بعد گفت عهههه من فکر میکردم کارت حقوق مامانت دستت باشه گفتم نه گفت چطور مادرت حواسش بهت نیست بعد گفت یعنی اصلا میوه نخوردی گفتم نه گفت وای عجب آدمایی هستن بعد گفت من میگم بهشون باهاشون صحبت میکنم بعد به اون یکی خواهرش هم گفت که نیلی ( من) مریض شدم و پول کافی ندارم چیزی بخرم مقوی باشه بخورم بعد اون خواهرش هم گفت نه اشتباه میکنن باید براش بخرن بیارن پولم به حسابش بریزن گفت منم باهاشون صحبت میکنم
بعد گفتم باشه ولی یه طوری ک آبروم نره و نفهمن من به شما گفتم
حالا بنظرتون من کار اشتباهی کردم گفتم به خواهرشوهراش؟
