قرار بود پس فردا عروسی شون باشه ، که ما امشب رفتیم خونه ی پدرزن برادرشوهرم همگی نشسته بودیم که یهو بابای نازنین(زن برادرشوهرم) گفت من دخترمو نمیدم گفتیم چیشد گفت یه خاستگار دیگه واسه دخترم پیداشده اون بهتره😱😱 یهو برادرشوهرم قاطی کرد کلی به بابای زنش بی احترامی کرد و دست زنشو گرفت و گفت من زنمو میبرم اختیارش دست خودمه بعدشم نازنینو دنبال خودش برد الان هرچقدر بهش زنگ میزنیم جواب نمیدن ، نگرانشونیم یه موقع اتفاقی نیوفته😷😷