پسراش عمرا اگه بیان براش کار کنن
همش شوهر من میره از اوایل بهار تا الان شوهرم یکسره براشون کار میکنه
امروز که بعد مدتها بابا من کمک میخاست میگه تو باغ کار دارم نمیتونم برم کمکش منم خیلی دلم گرفته
با کوچکترین چیز عصبی میشم بهم میریزم رو اعصابم نمیتونم کنترل داشته باشم
منم زندگی میخوام مسافرت و تفریح میخام
باغ به ما چه اخه
پسرای دیگه ش بیان
از زندگی باهاش سیر شدم😢