خواهرم دانشجویه تو کلاس آنلاین اون بودم خودش بیرون کار داشت امرای کلاس بود همه داشتن خدافسی میکردن یهو استادش برگشت گفت (خدا را ب شمای بزرگ میسپارم) کلاس منفجر شد همه خخخخ میفرستادن من خودم پخش زمین شده بودم
میخوام بهت بگم... همینکه تو قوی هستی کافیه تا به هر چی که تو دلتِ برسی...آرزوها مقدسن اونارو خدا تو دل شما گذاشته ازشون سرسری نگذرید.. قسم به لحظه ای که زجر میکشی و با درد میخندی، خدا میبینه و تو رو به خواستت میرسونه.وقتایی که میخواس بگه دوست دارم میگفت آهای دختر خانوم میدونی؟! منم میخندیدم میگفتم آره میدونم.. اونم بلند بلند داد میزد میگفت منم میدونمم میدونمم خیلی میدونم، هر کی دوروبرمون بود مثل دیوونه ها بهمون نگاه میکرد و اون میخندید.. همیشه میگفت لحظه هایی که دیوونه بازی در میاری هیچوقت فراموش نمیشن من باید با تو دیوونه باشم:) وقتی دور و برش پر بود وسط شلوغی نگام میکرد آروم میگف میدونی؟:) یهویی وسط یه عالمه کار تکست میداد میدونی دیگه؟:) وقتی گریه میکردم و حالم اصلا خوب نبود زنگ میزد میگف تو که میدونی.. یبار جلوم وایساد گفت دختر خانوم جذاب تا آخر عمر باید بدونی😍 واسه به هم رسیدن دو تا عاشق دعا کنید😌E&L
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من دختر عموم کلاس داشت استادشون خداحافظی کرد بعد خیلی شیکو پیک صحبت میکرد خانوم بود استادمون بعد یادش رفت ببنده آیکون صداشو شروع کرد با شوهر با لحجه حرف زدن همچین غلیظ بعد کلی حرف زدن اینا داشتن منفجر میشدن آخرسر گفتن میکروفون ن باره