من از ۲۵ ام فروردین رفتم یه گارگاه فینگرفود کار کردم تو اون تایم هم خیلی به پول نیاز داشتم بعد موقعی که رفتم اون خانم به من گفت که شما یک هفته آموزشی هستی تا بعدا قراداد ببندیم حالا بماند که روز سوم که رفته بودم کل کارگاه و ریختیم تا ۱۲ شب نظافت کردیم نمیدونم اینم آموزش حساب میشه یا نه
خلاصه من بعد یه هفته بهش گفتم من خیلی پول لازمم اگه میشه یه مقداری بهم بدی تا از حقوقم کم بشه (حقوق هم روزانه و ساعت کاری وزارت کار گفته بود حساب میشه) بعد بهم زنگ زد و خیلی بد گفت که من رو چه حسابی باید پول بدم و فلان که من گفتم من خودم میدونم باید مدارک اینا بیارم رو اون حساب گفتم دیگه بعد دوباره زنگ زد که مدارک بیار تا بهت بدم منم بهم برخورده بود و واقعا نمیخواستم بگیرم که این وسط برادرم فوت شد و ما خیلی بیشتر پول لازم شدیم منم همون روز که برادرم فوت شده بود براش مدارک بردم تا بهم پول بده دیگه حالمم خوب نبود از یکشنبه که برادرم فوت شد تا جمعه سرکار نرفتم و شنبه که هفتم برادرم بود گفت بیا کارگاه و من اصلا هفتم برادرم هم نبودم سرخاک هم نتونستم برم دیگه چیزی نگفتم تا گذشت چهلم برادرم شد و من دوروز قبل بهش گفتم که اینجوریه گفت نه باید بیای گفتم حداقل برای سرخاک برم بذار ساعت ۳ برگردم زنگ زد خودش و شوهرش از پشت تلفن داد میزدم که باید بیای و الان یادت افتاده چهلمه برادرته و منت اینکه بهم پول دادن