انقدر دلم پر از این خانواده ای که دارم اول اینو بگم که مامانم نیست دوسال ازدواج کردم داداشمو من و همسرم نگه میداریم
دیشب عروسی دعوت بودیم نمیتونستم داداشمو ببرم هیچکس نبود بزارمش پیشش
به خاله و شوهر خاله ام التماس کردم یه شب بچه رو نگهدارید گناه داره تنها میمونه شوهر خاله عوضیم نه سلام داده نه چیزی نوشت نه ... خالمم که اصلا جوابمو نداد
خدا به من و داداشم نه پدر داد نه مادر نه عمه نه عمو نه خاله نه ... هیچکس رو نداد
اینم بگم داداشم از ازدواج دوم مامانمه
مامانمم کلا قید مارو زده
خدا از هیچکدومشون نگذره