سلام بچه ها
من سال ۹۴ ازدواج کردم و ۱سال بعدش فهمیدم که شوهرم نابارور هستش و شروع کردیم به دنباله رو درمان از همه طریق
دارو طب سوزنی طب سنتی کاشت جنین و هر راهی که بود
اینقد که برا تخمک کشی ها و امپولاش زجر کشیدم درد کشیدم تحمل کردم ولی نشد که بشه
اینقد که پیش هر دکتری رفتیم و همش ازمایشات داخلی دردآور تحمل کردم ولی بازم نشد
والان خیلی خستم همش تو فکر جداییم نمخام این زندگیو ولی دلم به حال شوهرمم میسوزه اما دیگه انگار هیچ علاقه ای نمونده این وسط از سمت خودم و خیلی عذاب وجدان دارم
باخودم میگم بمون بساز ولی بدون علاقه چجوری میشه تو یه خونه موند خوابید زندگی کرد
واقعا خیلی شکسته ام نمیدونم چیکار کنم