خودتو بیخود پیر نکن.. بچه ها بزرگ میشن ازدواج میکنن میرن ماهی یه بارم نمیان بهمون سر بزنن برمیگردیم و پشت سرمون رو نگاه میکنیم میبینیم چقدر بیخود برای هر چیز کوچیک و بزرگی حرص خوردیم.. مثل مادرهای خودمون که نیم نمره کم میآوردیم و ممتاز نمیشدیم چقدر ناراحت میشدن و خودشون رو سرزنش میکردن که کاش بیشتر تکرار و تمرین میکردن.. سالها برای درسهامون.. برای تمیزی و اتو بودن لباسهامون برای خوراکی های مدرسه برای اینکه یه دقیقه دیر نرسیم برای هر چیز چرتی چقدر حرص میخوردن و ما چیکار کردیم براشون.. هیچ.. شوهر کردیم و رفتیم و دقیقا همون حساسیت .های بی مورد مادرامون رو ما هم داریم..
بی خیال..
سعی کن قبل خواب نزاری چیز شیرین بخورن.. مسواک بزنی براشون.. کمی که بزرگتر شد دهان شویه بده بزنه و آب نمک بده تو دهنش بچرخونید و تف کنه که لثه هاش عفونت نکنه ..برای قلبش ضرر داره.. یه کم که عقلش برسه میتونی ببری دندون پزشکی..
هر وقت تو زندگی خلقت از چیزهای بیهوده تنگ شد.. یاد مادرت بیوفت و برو بهش سر بزن که اون بیچاره ها زمان ما با امکانات کمتر حرص بیشتری برای هر چیزی خوردن..