سلام ، من حدود 9 ماه پیش به شکل سنتی اقایی بهم معرفی شدن اومدن خواستگاری و چون خانواده من 6 ماه میرفتن خارج ، قرار شدکه ما 6 ماه رفت وامد کنیم و بعد عقد و .. باشه ، دوماه از آشنایی گذشته بود که متوجه شدم آقا دارن بهم خیانت میکنن و با دوست دختر قبلیشون هم همچنان هستند ، خواستم همه چیز را تمام کنم و با اصرار خواهرش و خودش و اینکه مشاوره گفت بهش یک فرصت بده ادامه دادم ، سه ماه بعد از این ماجرا قرار شد که مهربرون باشه و من نظرمو درمورد مهریه گفتم هم به خود آقا پسر هم به خواهرش ، مهریه مشخص شد اما بعد از 20 روز خانواده پسر شروع کردن به جار و جنجال که ما رسم نداشتیم دختر نظر بده در مورد مهریه و دختر شما دختر بی گذشتی هست و ... نامزدی بهم خورد سر این موضوع ، الان خیلی ناراحتم چون اگه من بی گذشت بودم خیانت پسرشون را نمی بخشدیم ، کسی تجربه مشابهی داشته ؟
ببین احتمالاً اونا دنبال یه بهانه بودن که به هم خوردن خواستگاری از طرف خودشون باشه، یعنی بگن که ما ایرادی نداشتیم، اونا ما رو قبول کردن، ما اونا رو رد کردیم.
عزیزم خوب کاری کردی که بهم زدی اونا دنبال بهونع بودند
آخه چه بهونه ای ؟ از نظر تحصیلات خودم و خانواده ام ازشون بالاتر بودیم ، از نظر اقتصادی بالاتر بودیم ، تازه پسرشون تو دوران شناخت با دوست دختر سابقشم در ارتباط بوده و خیانت میکرده