Hi
خب بچه ها ،نمیدونم از کجا شروع کنم ولی میگم به هر حال
من چن ساله افسردگی شدید دارم، بعد حالتش جوریه که نزدیک به 2قطبیه ولی 2 قطبی نیست، و من بعضی واقعا به شدت مودی و عجیب غریب میشه رفتارم
چن وقت پیش تصمیم گرفتم یه دوست جدید پیدا کنم و یکم از خودم بیام بیرون...
تونستم پیداش کنم، باهام خوبه، مهربونه، و از همه مهم تر جلوش خودمم
ولی 2روز پیش رفتم از یه احمق که بهش مثلا اعتماد داشتم چن تا سوال درباره رابطمون پرسیدم.. اون چیزایه خوبی نگفت، و منی که همه چیو زود باور میکنم حرفاش حسابی مخمو درگیر کرده بود
دیشب یه عالمه بهم زنگ زده بود ولی جوابشو ندادم
امروز صبح بهش زنگ زدم، ازم ناراحت بود یه چیز کوچولو گفت منم که سر اون ماجراها ازش عصبانی بودم یه هو منفجر شدم😓دیگه برام مهم نبود دارم باکی حرف میزنم...
امشب دوباره باهاش حرف زدم خیلی از دستم ناراحت بود، همه چیو بهش گفتم. گفت بخشیدتم ولی خب من واقعا تند رفتممم خیلی حرفام بد و تحقیر کننده بود
دلم میخاد از دلش دربیارم
میدونین واقعا قلب خودمم درد گرفته، اینقد دوسش دارم که مثل خواهرمه
کاش منم میتونستم یکم بهتر باشم و زود خوب بشم تا اینقد همه رو اذیت نکنم