من وقتی خانواده ام طوری باهام رفتار میکنن که انگار بی عرضه و بچه ام و حق خیلی کارا ندارم نمیتونم سکوت کنم
خس میکنم اگر این کارو کنم ادامه میدن و سر بزرگترین تصمیم هام هم همین دخالت های بیجاشون رو میکنن
نمیتونم اصلا سکوت کنم جلو غریبه خیلی برام مهم نیست چون تاثیری تو زندگیم نداره حتی عصبی هم شاید نشم ولی خانواده ام چرا و بخاطر اینکه حرمت شکنی نکنم گاها چیزی نمیگم ولی خیلی بهم میریزم و ناامید میشم از آینده که نکنه سر دانشگاه رفتنم سر کار کردنم سر ازدواجم تصمیمی بگیرن که من نخوام و نتونم
من اگه خورد بشم دنیارو بهم میریزم
زیر بار حرف زور و ظلم نمیرم
من عن خواهرمو می‌خوام
عادت کردم 😓
🤐
منم ی مدت برای احترام سکوت میکردم
الان کافیه یکم حرفاشون رنگ و بوی توهین و... بگیره سریع جواب میدم
از وقتی جواب میدم حالمم بهتره
اگر احترام میخوان پس احترام بزارن
اینو بدون اگر خانوادت همه جا بدتو بگن یا هی بزنن تو سرت در آینده یه ادمی میشی ک هیچ اعتماد به نفسی نداره و در نتیجه تو تو هرچی بره میاد بیرون و پیشرفت نمیکنه یا اصلا بخاطر ترسش سمت هیچ کار نمیره
صفر تا صد این راهو من رفتم اشتباهه
واقعا منم حس میکنم سکوت کنم خیلی بهم بی حرمتی میشه خیلی کوچیک میشم
اخه نمیفهمم ۱۹ سالمه حالیکه دختر بچه که نیستم حاضر نیستن برام یه حساب بانکی باز کنن میگن به چه دردت میخوره
حالا که بابام حساباش مسدود شده میخواد از حساب من استفاده کنه میخواد برام حساب باز کنه
واقعا گاها نیاز کاری داشتم که به حسابم پول ریخته شه یا خودم پول بریزم ولی بخاطر اینکه حتی اجازه رفتن به بانک ندارم کارم خراب شده
این مثال کوچیکی بود بازم خوبه بهتر شدن
یه زمان آنقدر در خدمتشون بودم فرض کن من شده بودم مادر داداشم
سر حمام رفتن هم باید میدیدم مادر عزیز کی حسش میاد بچه اش رو نگه داره تا من برم😐خدا شاهده گاها مجبور میشدم تا یک ماه حمام نرم
باز شکر خدا الان شرایط خیلی بهتر شده
