ما با خانواده ی شوهرم تو یه حیاط مشترک زندگی میکنیم(دو ساختمون مجزا با حیاط مشترک)بعد برادر شوهرم جدیدا علایم اسکیزوفرنی پیدا کرده چن بار از شوهرم خواستم دیوار بکشن تو حیاط ولی به دلایلی قبول نکرد یا نشد..بعد پریروز بخاطر دخترم با برادرشوهرم حرفم شد..یعنی سرم داد میزدد که تو بچتو نگه نمیداری در صورتی که همش خودشون میان دنبالش میبرنش
بعد بخاطر اینکه دیگه دلم خیلی پر شده بود هم از دست شوهرم هم دعوای برادرش تماس گرفتم مامانم بیاد منو ببره..
شوهرم سرکار بود و شب قبلش بخاطر دیوار حرفمون شده بود
وای از دعوای سر بچه تو رو خدا اینقدر الکی سر بچه ها دعوای بزرگترها رو نندازین به چه چیزهایی گیر میدین
ایندفعه که اومدن اصلا نزار ببرنش فقط با خودت ببری پایین اونم هروز نذار ببرنش بچه دوتربیتی میشه
خلاصه مادر و داداشم اومدن..داداشمم تماس گرف به شوهرم که برادرت با چ حقی سرش داد میزنه و دعواش میکنه..شوهرمم‌گفته بود من سرکارم ببرشون با خودت تا تکلیف روشن کنم ولی مادرم گف بهتره صب کنی تا شوهرت بیاد
شوهرم اومد مامانم بهش گف دیوار بکش شرو کم کن تازه کلی هم ناراحت شد شوهرم و قهر که چرا خانوادت دخالت میدی..
میدونم شاید کارم اشتبا بود ولی خیلی بهم فشار اومده بود
😕 خانواده شوهرت فقط
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
