من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدانیا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "
یبار با شوخی ی سلی محکم زدمش تاچن روز بام حرف نمیزد نمیخاستم اینجوری بزنم ازدستم دررفت دیگ بعد اون غلط کردم ک بزنمش😑😂
من به دستای خدا خیره شده معجزه کرد🥺😭❤️خدایا شکررررت🙏🏼بخاطر یه سری مشکلات عشقم منو تنها کذاشت پا گذاشت رو دلش پشت سرشم نگاه نکرد داغون شدم من بعد چهار ماه باز برگشت هنوزم باورم نمیشه معجزه شد برام اینو بگم دوستای گلم هیچوقت از خدا ناامید نشید خدا خیلی بزرگتر از این حرفاست از این معجزه های قشنک براتون آرزو میکنم که هیجوره باورتون نشه الهی. همیشه خندتون از تهه دل باشه وگربتون ازسر شوق❤️
دلم نمیخواست اینجوری بشه رومون بهم باز بشه ولی ی دفعه صداشو بالا برد ترسیدم کسی بشنوه بالش گذاشتم رو سرش فشارش دادم بعدا میگفت نشستی رو سرم 😂گفتم بخدت فقط فشار دادم
من نظرمو ميگم لطفا اگه مخالف هستيد ريپلاي نكنيد قرار نيست همه مثل هم فكر كنن
آره زدم یعنی چنگ انداختم کاری با من کرده بود که به مرز جنون رسیده بودم البته زیاد یادم نیست چجوری چنگ انداختم بهش ولی بعدش که به خودم اومدم روی بازوهاش پر از جای ناخن بود
به حباب نگران لب یک رود قسم و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم می گذردآنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند..لحظه ها عریانند.به تن لحظه خود، جامه اندوه مـپوشان هرگز…!!زندگی ذره کاهیست که کوهش کردیم زندگی نام نکویی ست که خارش کردیم
اره هی گفت من بلدم در حالیکه اولین بارش بود. یه ربع بیست دقیقه نوره رو گزاشت رو بدنم نمیزاشت بشورم الان همه جام ریخته بیرون قرمز شده. هی پوستم میسوخت ولی نمیزاشت بشورم میگفت خوب پاک کنه😡 الانم بیدار شد من خون به پا میکنم