بچه ها من و خواهرم مجردی همیشه دعوا داشتیم هیچموقه ام تقصیر من نبود خیلی اذیتم میکرد و اونموقه از سر نادونی همیشه میگفتم خدا یکی مث خودت نصیبت کنه هر روزتو سیا کنه😔 گذشت و گذشت هیلی باهم خوب شدیم من و آبجیم الان شوهرش خیییییییییلی اذیتش میکنه هر روزشو واقعا سیا کرده بخاطر بچش تحمل میکنه دلم داره منفجر میشه عذاب وجدان داره خفم میکنه جونم برا بچش درمیره از اینکه تو همچین محیطی داره بزرگ میشه از اینکه خواهرم داره عذاب میکشه ... حال دل منو امشب سنگم اگه داشت هزار تکه میشد هرچی میگم خدایا گوه خوردم خدایا غلط کردم فایده نداره 😔😔😔😔 انقد گریه کردم امشب چشام داره اتیش میگیره باز امشب دعوا داشتن فقطم میاد ب من میگه میدونه ب کسی نمیگم از بس غصه هاشو ریختم تو دلم نزدیکه نصفه شبی سر ب کوه و بیابون بزنم
نه عزیزم اصلا عذاب وجدان نداشته باش قسمت خواهرت این بوده،راستی خواهرت چرا با یک مشاور در. میون نمیزاره؟؟
اگه فکر میکنی به حرف تو این بلا سرش اومده کاملا در اشتباهی عوض خودخوری براش دعا کن آرامش پیدا کنه
عزیزدلم خودت رو اذیت نکن
مشکلاتشون به خاطر شما نیست
حالا شما از سر عصبانیت یه وقتی اون واکنش رو داشتی
تا ابد که نباید خودت رو سرزنش کنی و خودت رو مسبب وضعیت زندگی خواهرت بدونی
حالا مشکلاتشون جوری نیست که بشه حلشون کرد؟
ان شاءالله زندگیشون روز به روز بهتر بشه...
نه عزیزم اون موقع بچه بودین 100%از تهه دلت نمی‌گفتی اینو بدون بخاطر تو نیست مطمئن باش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
