من راه دور ازدواج کردم بهشون گفتم هییییچوقت سرزده نیاین اما کو گوش شنوا؟؟؟
عید فطر بعدازظهر میخواستیم استراحت کنیم یه دفعه دیدم در میزنن آبجیم و بچه هاش پشت در بودن منم تو خونم بمب ترکیده بود خسته بودم وقتی اومدن شوهرم اخماش رفت تو هم حالا هنوز خواهرم ازم ناراحته!!!
یا مثلا داداشام ۸ شب زنگ میزنن ما فردا میایم خونتون میگم انشاالله واسه ناهار یا شام میگن چه فرقی میکنه میایم دیگه خب بابا من اینجوری که باید از صبح چشم به راه باشم
جالب اینجاست ناراحت هم میشن