یعنی ابروم رفت واقعا
شوهرمم بعدشم همش می گفت وجهه خودتو از دست می دی واقعا زشته برات دیگه دارم دیوونه میشم
در گوش شوهرت میگفتی بپره ی آب معدنی خنکی آبمیوه ای بخره بیاره خب 🙁
بنده خدا ها می خواستن زودم برن خودشون
کلا نمیدونگچه شانسی دارم هروقت اینا سرزده میان برعکس همون موقع یا خونه یه عالمه به هم ریخته از دست بچه ها
یا اتفاقای این مدلی میوفته .
حالا وقتی خودمون توخونه تنهاییم همه چی خوبه
مطمینم که پشت سرم حرف زده میشه
ابرم میره انقدرم که به خدا همیشه سعی می کنم همه جوره احترام بذارم بهشون حتی اگه شوهرم باهاشون مشکل داشته باشه سعی می کنم ارومش کنم ورابطشون رو درست ننن
خود مادرشوهرمم با خنده گفت خب چرا یخ نمی ذاری تو فریزر ؟منم انگار بیزبونا اصلا همچین مواقعی مظلوم وگنگ میشم
چقد خوبه که اینجا می تونیم حرف بزنیم
به خدا خیلی خیلی حسم بد بود الان خیلی بهترم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
