از همه چی و همه کس حالم بهم میخوره
حتی از خانوادم
از خانوادم بیشتر از همه حالم بهم میخوره از بس که سنگ جلو پام میندازن و اذیتم میکنن
از همه دوستام که فیکن و تظاهر به واقعی بودن میکنن
نه پشتو پناهی نه عشقی نه رفیقی
حتی خودمم خودمو ترک کرده
من واسه هیچ کس هیچ بدی نداشتم قسم میخورم هیچ وقت باعث ازار کسی نشدم
ولی واقعا نمیدونم چرا انقدر طبیعت با من بده
هی تلاش هی ارزو هی حصرت...
ولی هیچی به هیچی
کوچیک ترین سرگرمی برایه خودم ندارم همش خونه حتی دانشگاه هم نزاشتن برم
از خودم خستم اعتماد به نفسم صفره مدام به خودکشی فکر میکنم
اگه یه اسلحه داشتم تموم اطرافیانم رو میکشتم
اگر شرایطش رو داشتم از اینجا دور میشدم تا هیچکس پیدام نکنه
چرا باید با بیست سال سن این وضعیتم باشه؟