2777
2789
عنوان

رفتم خونه خواهرم آبرومو برد😔

2276 بازدید | 62 پست

(خلاصه تعریف میکنم)

من دوتا خواهرم دارم که یه شهر دیگه زندگی میکنن من تو اون شهری که خواهرام زندگی میکنن چندسال پیش یه عمل کردم که قرار بود تو این یکی دوماه با شوهرم بریم برای ترمیم مشکل داشتم .

‌یکی ازخواهرم اومده بود شهر ما خونه مادرم بود خواهر بزرگترم زنگ زد به من اصرار کرد که بیا خونه من هم دکترت میری هم میریم میگردیم (خواهر من ۲۰ساله ازدواج کرده همیشه رفتم برای اثاث کشیو کمک بهش ولی تا حالا منو بیرون نبرده حتیبا پول خودمم اجازه نداده برم)انقدر اصرار کرد همسرمن گفت برو اشکال نداره حال و هواتم عوض میشه منم با خواهرم کوچیکم و همسرش رفتم خونه خواهرکوچیکترم دو روزموندم دکتر گفت تجهیزات داخل مطب نیست وقت داد برای هفته بعدبرم ترمیم تو این دو روز خواهر بزرگم که اصرار کرد بیا سراغ منو نگرفت بعدم که گفت بیا گفتم نه میخوام برم خونه خودمون برای ترمیم با شوهرم بیام گفت نه شوهرمو فرستادم بیاد دنبالت بیاد من رفتم خونشون روزاول اومدم ظرف بشورم از دستم کشید گفت تو کند میشوری و اینا من بقیه کارارو کردم همون روز اول شروع کرد نالیندن که بدبختیم و شوهرم کار نیست بره (وضع خواهربزرگم خوبه خونه لوکس بزرگ ماشین و یه خونه ام دوباره تازه خریده و همون ماه ۵۰تومن طلاخرید)من گفتم خدا بزرگه ناراحت نباش هرروز جلوی من با بچه هاش و شوهرش الکی بحث میکرد اوناهم هیچی نمیگفتن از روزدوم به بعد ۷صب بچه هاشو میفرستاد مدرسه در اتاق که من خوابیدمو میبست و کارای خونه رو میکرد و غذا میذاشت من ۱۰صب بیدار میشدم سرم داد و بیداد میکرد بخاطر اینکه اون کار کرده من خوابیده بودم اجازه نداشتم بیرون برم میگفت نه نری پر دزده بری هم من نمیام باهات اینا یه روز با اصرار فراوان منو بردن یه جای تفریحی شوهرش ازماشین پیاده نشد من و خواهر زاده و خواهرم رفتیم بچرخیم بعد خواهر زاده ام هی گفت بوی غذا میاد گشنم شد و اینا من گفتم خب خاله اشم دعوتشون کنم شام یهوخواهرم لج کرد گفت من شوهرم پول نداره با پول تو مستاجربدبختم ما نمیایم غذا بخوریم و اینا من ناراحت شدم

کاربری دونفره

دیدم سرم همش داد میزنه اینا منم خسته شدم گفتم زهرمارم شد بریم رفتیم خونه من رفتم خوابیدم اونا نشستن هندونه خوردن و فیلم دیدن صب بیدار شدم گفتم میخوام برم خونمون زنگ زد شوهرم اصراراصرار نه خواهرمه چیه مگه بمونه بعد که موندم گفتم برم خرید رفتیم با یه حالت گرفته و بد اومد ورفتیم یه دمپایی و تیشرت برای شوهرم خریدیم اومد خونه گفت خاک تو سرت پاهای شوهرت بزرگه تو خرید حالیت نیست اینا بازمن به احترام اینکه مهمون بودم چیزی نگفتم (بردم خونه وسایل اندازه شوهرم بود)بعد فرداش خواستیم بریم مطب برای ترمیم عصری نوبتم بود گفت شام برای بچه هات بزار که اگر برگشتیم شام داشته باشن گفت باشه و گوش نکرد از قصدم این کارو کرد موقعه برگشتن کلیپیش شوهرشمنو ضایعه کرد گفت دکتراین افتضاحه اینا این وسطا خواهر زاده ام زنگ زد داد زد سرم که مامانم کجاس ما گشنه ایم من رفتم کوروش واس بچه ها ۱۰۰تومن خرید کردم همین که اومدم خونه خواهرم چهار نودل که گرفته بودم رو درست کرد گذاشت جلوم گفت خودت بخور من واس بچه هام خودم میخرم و اینا منم چون ترمیم کردم نتونستم زیاد بخورم از پنجره ریختم رفت .روز بعد تحمل نکردم گفت برم خونه خواهر کوچیکم که اونا بزارنم ترمینال برم خواهر بزرگم روزی که خواستم برم محلم نداد هیچ کلی ام بهم گفت خواستم بگم بری گفتم حالا بدتم میاد این همه این چند روز زحمتتم کشیدم

کاربری دونفره

‌من بازتحمل کردم سرمو انداختم پایین کلی ام عذر خواهی کردم رفتم خونه خواهر کوچیکم خواهرم سر سفره نهار بودیم خواهر بزرگم زنگ زد گفت اون همه زحممتتو کشیدم اون روز بردمت بیرون اخرشم رفتیم تفریح دلمو شکستی من از دست تو گریه کردم بعد گفت دیشب کلی با شوهرم حرفتو زدیم که تو هیچ خیری برای من نداشتی من سر سفره بخاطر اینکه خواهر کوچیکم و شوهرش نفهمن هیچینگفتم گفتم خب و قطع کردم اومدم شهر خودمون شبش مامانم اومد از دست خواهر بزرگم ناراحت بود گفت زنگ زده گفته زهرا هرزه اس میخواسته بره پیش اون همه زن خراب غذا بگیره بخوره .ول خرجه اومده اینجا ۸۰تومن داده روزی یدونه دنت میخورده(من برای بچه های اون خرید کرده بودم نه خودم) خاک تو سر شوهرش که پول داده زیردست این مامان گول بدبختی اینارو نخور شوهر لال اون ماهی ۱۰تومن حقوق میگیره اینا دورغگواند و اینکه کمکم نکرده تو کارای خونه جلو شوهرم خجالت کشیدم ابرومو برده تو خیابون ازدست زهرا زدم توصورت خودم 😔ازدیشب تا الان فقط گریه کردم خواهر کوچیکمم سر همین رفتارا عید با خواهر بزرگم دعواشون شد رفت و امد قطع کردن بنظرتون من چه حرفی به خواهرم بزنم😔 خدا بزنه کمرم اگر یه کلمه از این حرفارو دورغ گفته باشم

کاربری دونفره

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چه خواهرای نمونه ای

فقط 31 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

    هرجای دنیایی دلم اون جاست  من کعبمو دور تو میسازم    من پشت کردم ب همه دنیا تا رو به تو سجاده بندارم گاهی پرستیدن عبادت نیست با اینکه سر رو مهر میذاری گاهی برای دیدن عشقت باید سر از رو مهر برداری❤🌹

یک هفته اونجابودم خیلی حرفاش رو روم نشدبگم اینا کل اون چندروزیعی کردم توسه برگ بنویسم😔

کاشکی زودتر برمیگشتی

هرآدمی که باهاش روبه رو میشیم مشغول جنگیدن با نبردیِ که ماهیچی ازش نمیدونیم! یکم « مهربون تر » باشیم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز