وقتی ۵ سال پیش پسرم دنیا اومد وضع مالی بابام اصلا خوب نبود ..از طرفی سرطان داشت و کلا خرج دوا دکترو میداد مامانم خونه مردم کار میکرد و از بابام پرستاری میکرد ..منو شوهرم گفتیم این خودمون کله سیسمونیو میخریم بعد خواهرشوهرم به من گفت بابات اینا باید سیسمونی رو بدن کن گفتم اونا شرایطشو ندارن خودمون میدیم ..بازم گیفت این رسمه و بابات اینا باید بدن ..ولی من قبول نکردم .الان سره خودش اومده بارداره باباش وضع مالیش خوب نیست و خودشو شوهرش سیمونی خریدن ...بنظرتون من به روش بیارم که یادته چ حرفایی به من زدی؟
20 اسفند1400. 8 صبح روز جمعه ای که از شبش از استرس خابم نمیبرد گوشیم زنگ خورد که ای کاش نمیخورد ای کاش اون جمعه رو نمیدیدم صدای پشت گوشی که با گریه گفت بیا که بابا حالش خیلی بده. لباس مشکی پوشیدم و رفتم و پارچه سیاه روی در دیدم و پدری که دیگه نبود.اون جمعه من مردم. از اون روز هر جمعه می میرم. خدایا متنفرم از تمام جمعه هات. خدایا از چیزی که میترسیدم سرم اومد از من ک گذشت هیچکسو با عزیزانش امتحان نکن خدایا. خدایا میشه فقط یه روز پدرمو بهم برگردونی 😭خدایا دلم ازت پره ولی بازم شکرت. خدایا دومین نی نیمم گرفتی نمیدونم حکمتت چیه دلم شکسته ولی بازم شکرت 💔بابایی نی نی من ک خیلی دوست داشتی ببینیش اومد 💖 میدونم که از اون بالا واسش دعای خیر میکنی. دوست دارم🖤
اگه حرفش اومد وسط غیر مستقیم یه اشاره ای کن که بدونه دیگه از این حرفا نزنه
فرشته بهارم✨ دختری آمیخته به هنر🪅💚چیزهایی که میشنوی رو زود باور نکنچون دروغها سریعتر از حقیقت پخش میشن :))بزرگترین اقیانوس آرام هست پس آرام باش تا بزرگ شوی 🌏 ☄️ اما من به تموم چیزایی که گفتن نمیرسی . رسیدم و بازم میرسم💛✨🙌