سلام خانم ها ب کمکتون نیاز دارم،همسرم،سه،چهار روزه ب طرز عجیبی گیرداده ک بریم خارج ایتالیا و بعدش پناهنده بشیم،ی نفر قراره برامون درست کنه،ولی من اصلا راضی نیستم و گفتم ب هیچ عنوان نمیام،چون اولا نمیتونم از جایی ک هستم بکنم،دوما ما ن سرمایه داریم نه حرفه ای بلدیم و نه یک کلمه زبان بلدیم،میگه از اونجا میریم آلمان پیش خالم اماواقعا ما هیچی نداریم و من اصلا راضی ب رفتن نمیشم،میگه اگ نمیای باید انتخاب کنی،دیشب خودش زنگ زد ب بابا و عموم اومدن گفت من تصمیمم اینه بابامم در طی بحث ها ک پیش اومد گفت اگ خوشبخت میشی برو اما دختر من نمیاد همسرمم بهش برخورد دعوا بالا گرفت دادو بیداد،اومدم لباسامو ببرم بابام اومد تو شوهرم ساطور برداشت ک بابامو بزنه ب زور گرفتنش،زندکیم نابود شد اومد خونه بابام،اصلانمیخاستم اینجور بشه،هی بهش گفتم ب بابام زنگ نزن گوش نداد،من عاشق و دیوونه شوهرمم از دیشب تا حالا دارم دیونه میشم
،،بنظرتون اخرش چیه طلاقه یا ممکنه آشتی کنیم