بهو اومد تو ذهنم ک یکی از عزیزام دور از جونش میمیره😭ایقد دارم ب این فکر میکنم ک بدنم شروع کرده ب لرزش
اخه ی حس عجیبی داشتم و خیلی الان میترسم....هرلظه ک یادم میاد دوس دارم گریه کنم
آره خیلی
اره منم اینطوری شدم ولی خب خیلی بهش فکر نمیکنم
یه بار خاب دیدم برادرم دور از جونش زبونم لال مرده از خاب بلن شدم قلبم از سینم داش میزد بیرون الانم نوشتم تپش قلب گرفتم خیلی فکر مزخرفیه
غیر از شما همه بهم انرژی منفی دادن🙂
چیکار کنم از این حالت در بیام؟ میدونید ب خاطر اینکه یه حس بدی داشتم و حس کردم دارم خفه میشم، خیلی ترسیدم الان...همش با خودم میگم مرگ درست خداست...ولی بعد باز میگم نکنه خیالام واقعی باشه
نمیدونم هرکس یه جوری اروم میشه من خودمو سرگرم میکنم میزم تو اینستا تا نتونم بهش فک کنم و چن وقت بعد از سرم میفته
مثلا همین خوابی که دیدم دوس داشتم بزنم تو نت تعبیرشو ببینم یا به کسی بگم ولی نگفتم چون اگه این کارو میکردم مدت طولانی تری درگیرش بودم...یه روز حالم بد بود ولی بعدش اوکی شدم چون به حسم دامن نزدم
شماهم به نظرم دیگه بهش فکر نکن برو تو اینستا بچرخ یا تو نی نی سایت هروقتم اومد تو ذهنت اهمیت نده خودتو سرگرم کن تا بتونی خودتو کنترل کنی زود از سرت میفته
میتونی عزیزم
منم همینم چند وقت مدام کابوس میدیدم این کابوسیم که گفتم همون موقه دیدم ولی خب دیکه شرایط برام یه کم قابل تحمل تر شد
فک کنم این فکره منشا عصبی داشته باشه منم وقتی حالم خوب نیست ازین فکرا به سرم میزنه سعی کن خودتو اروم کنی بزن بیرون از خونه گشت و گزار برو اگه نمیتونی سرگرم کن خودتو
نوجوون بودم اره
اما الان نه،از مرگ اطرافیانم ناراحت نمیشم
اینم یه اتفاق عادی هست که حتما میوفته
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
