خداوندا تو خود گفتی -پناه بی پناهانی
چه شد افتادم از چشمت- مرا از خود نمیدانی
خداوندا یقین دارم-مرا هر لحظه میبینی
تمام غصه هایم را- و میدانم که میدانی
خداوندا دلم درد است-تمام لحظه هایم زجر
خداوندا نجاتم ده- ازین شبهای ظلمانی
به سوی نور می آیم- تو را ازدور میبینم
تو را انگار میبینم --تورا مسرور میبینم
خداوندا پناهم باش--پناه دردهایم باش
پناه غصه هایی که---تو میبینی و میدانی
شاعر:خودم