از وقتی بخودم اومدم دیدم دارن رو زندگیم حساسیت نشون میدن روی رفت و آمدم و البته خیلی رو شوهرم تاثیر گذار بودن مثلا حتی به گلدون خونه منم کار داشتن . منم کم اعصاب به خودم چیزی نمیگفتن به شوهرم میگفتن . تا گذشت من تو زایمانم خیلی از دستشون حرس خوردم . اینم بگم دور از خانواده ام تو شهر غریب هیچ وقت نقشی تو زندگی آدم نداشتن فقط نقش بازی میکردن
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
دوستان خواهش میکنم واسه حل مشکلم دعاکنید که زودتر حل بشه و آبروم حفظ بشه دعاکنید شر اون مزاحم اززندگیم کم بشه و به سزای کارش برسه و آرامش بزندگیم برگرده و کسی از مشکلم خبردارنشه .دعاکنید دشمن شادنشم 😔
نمیشه تاابد قطع ارتباط کرد اما سعی کن مسایلت بخودشون بگی به شوهرت بگی بیشتر دلخوری پیش میاد
اگر بخواهی به هرچیزی که به تو گفتهمی شود، واکنشی عاطفی نشان بدهیبه «رنج بردن» ادامه خواهی داد. اگراجازه دهی کلماتِ دیگران تو را کنترلکند، هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطهخواهد گرفت! نفس بکش و بگذار بگذرد ...!!
کاربری دوم براى تمام حرف هايى كه ميخواستى بزنى تو گذشته نزدى،براى تمام چيزهايى كه ميخواستى انجام بدى و ندادى،براى جهانى كه توش نميخواستى اينجورى كه الان هستى باشى،براى همشون يه راه حل هست و اسم اون راه حل باز كردن صفحه جديد تو زندگيته.
تا اینکه شوهرم بیکار شد رفتم بقه پایین خاهرم خوشگل گفتم دیگه موندگار میشم از دستسون راحت میشم اما باز بعد عید دونه پاشیدن بازم شوهرمو کشوندن پیش خودشون منم یه روز که خیلی دعوای شدید با شوهرم داشتم زنگ زدم مادر شوهرم هر چی این چند سال تو دلم بود بهشون گفتم و دیگه رافت و آمدم قطع کردم
نمیشه تاابد قطع ارتباط کرد اما سعی کن مسایلت بخودشون بگی به شوهرت بگی بیشتر دلخوری پیش میاد
وقتی گلایه داشتم بخودشون میگفتم مبگعت کاری نداری گوشیو قطع میکردن . من خیلی سعی کردم باهاشون خوب باشم چون غریب لودم بلاخره زه موقع کار پیش میومد ولی اونا...
احساس تنهایی نمیکنی تو شهر غریب؟ البته ک منم با برادرای شوهرم قطع رابطه ام با یکیشون ۵ساله
چرا خیلب احساس تنهایی میکنم چرا بابد اینجور باشن اخه که نشه روشون حساب کرد ۹ ماه باردار بودم اصلا پاشونو خونم نذاشتن بعد زایمانم اومد فقط دعوا درست میکرد