تو حداقل خاله ات اومده برات اش درست کرده، خاله ها من فقط زنگ میزنن جیزی هوس کردی بگو هاااا...
الان ماه نهم بارداریم یه بار، فقط تو عید اومدن خونمون، مث مهمون خوردن و رفتن...
انقد دلم ازشون گرفته، یه شب مامانم رفته بود به خوابشون نامردا چرا هوای بچه ها منو ندارید، من سپرده بودمشون دست شما.....
آخی الهی...خدا مامانتو بیامرزه..روحت شاد..درکت میکنم چی‌میگی..من ۵ تا خاله دارم ..۴ تاش بیخودترین آدمهای روی زمینن.خاله آخریم شبیه مادرمه..خیلی خوبه..ایشالا زایمان می‌کنی و با نی نی آت به شادی زندگی می‌کنی.مپاظب خودت باش
ای جانم
خدا بهت آرامش بده
چقدر سخته واقعا و چقدر بی درکن اونا
بابای زن داداشم، دوست پدرم بود فوت کرد
بابام به ما دختراش گغت وقتی فلانی میاد تو جمع تون تا می تونید به من نگید بابا دلش نشکنه
هر آدمی یه جوره
اسی تاپیکت رو دیدم فکر کردم خواهرمی.منم مادرم رفت ۱۵سال پیش.منم یه دردایی کشیدم بیا و ببین.البته من مادرشوهرم فرشته بود و توی بارداری خیلی زیاد هوامو داشت تاجاییکه می دیدم صدای برادرشوهرمم درومده.من تازه دوماه بود مادرم رفته بود زن عموم جلو روم دخترشو بغل میکرد و بوس میکرد و قربون صدقه اش می رفت من خیلی دلم می گرفت آخه مامان من خیلی خیلی مهربون بود و یه حورایی قربون صدقه مون میرفت و نازمون میکرد که همه دخترعموهام خودشون مینداختن بغل مامانم که ماهم میخوایم.به بار که زن عموم داشت این کارا رو میکرد عمه ام کلی دعواش کرد گفت دخترت الان۱۸ سالشه تابحال یه بوسش نکردی فقط زدی سرش و حمالی کشیدی ازش الان عشق مادرانه ات جلوی این طفل معصوم گل کرده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
