من بعداز ظهر اومدم آرایشگاه کار میکنم بعد گفتم کی میای گفتم ۵تا ۶ بهم زنگ بزن بریم بیرون.بعد الان زنگ زدم دیدم با خواهراش و پسرم پارک ارم رفتن ما کرج هستیم .اینقدددددددر ناراحت شدم گفتم نمیتونستی زنگ بزنی بگی کارداری یا ن میای یا ن؟گفت ن دیگه تو گفتی تا ۷ هستم .خیلی ناراحت شدم میدونه صبح تا شب سرکارم دلم واقعا بیرون لازم بود
دعا کنید داداشم با این خانم ازدواج نکنه چون عاشقه و کوره و دختره به شدت بداخلاق وناسازگاره ،چون زندگی با ادم بد اخلاق جهنمه ، براخواهرم دعا کنیدتاابد کنار همسرش زندگی کنه وخداوند به خواهرم یه بچه سالم و صالح بده. و اطرافیانشون دست از کارهای که ضررشان بردارن....صلوات