با سیاست ها راهنمایی

حالا بعد اون قصیه تهمت من بهش برا رابطه با دختر اونم حیلییی سنگینش شده که من هرچی باب میل تو راه میام بازم‌تو به من گیر میدی...از این به بعد میخوام هفته ای ی شب با دوستام برم بیردن...قلیون بکشم سیگار بکشم عرق بخورم

تو این ی ماهی که قهر و اشتی گذشته اکثرا نرفته اصلا پیش دوستاش...اما پریشب یهو گفت من نیم ساعتی میرم خونه دوستم منم با حالت قهر و ناراحتی گفتم چه خبره اونجا گفت هیچی تنهاس برم یکم‌پیشش منم جوابشو ندادم...تا دم در رفت پنج دقیقه بعد برگشت

منم دیگه قهر کردم هی اومد بغلم کرد و اینا اما اخرش گفت ببین عزیزم من کار اشتباهی نمیکتم ده ساله لشتباه کردم نرفتم از این به بعد میخوام برم...توام دو روز سه رور در هفته بچه هارو بسپار به من و برا خودت برو باشگاه برو بیرون

(تو اهل حرف زدن نبودی نیستی و نخواهی شد...مجبورم اینجا بنویسم....تو چی میخوای از زندگیت؟با دوستات بری بیرون،بری خونه عباس یا اینکه بری با دوستات باشگاه و هرجا دیگه خوشحالی؟؟؟؟شبی دوساعت بسته؟خوبه به جای هفت مثلا نه بیای خونه دیگه اسیر نیستی؟عرق بخوری قلیون و سیگار بکشی دیگه زن ذلیل نیستی؟بسم الله شروع کن عزیزم ی ماه دوماه سه ماه میریم جلو...یا تو میفهمی این زندگی نیس یا من عادت میکنم...تو این ی چندوقتم قول میدم جلوتو نگیرم هیچیی هم نگم بهت...فقط پای زن و تو خونه زندگی من و بچه هام باز نکن بقیش سرت به سنگ‌میخوره برمیگردی...به خدا نه با قهرم نه با دعوا نه از رو حرص)این و من دیشب بهش پیام دادم

میترسم بره پیش دوست و رفیق و عادتش بشه...شوهر من‌نماز خونه میدونم عرق بخور نیس...داییش معتاد شده بود زندگیش با خاک یکسان شد میدونم سمت مواد نمیره...فقط مشکلم قلیون و سیگار و رفیق بازیه

اره فصیه زن خیلییی پیچیدس...اگه فرصت کردی برو تاپیک قبلیمو بخون...بله بهش اعتماد ندارم و میدونه این و

گفتم یکم ازادش بذارم....شاید اینقدرررر که کنترلش کردم خسته شده...بذار پیام اونم بذارم برات

(من خط قرمز خودم جنس مخالفه تو زندگیم.اینو مطمن باش.نه هرشب اصلا نمیخوام.هر کارم بخوام بکنم بهت مستقیم میگم‌.)اینم پیام اون