۸ ماه جدا شدیم نشون کرده هم بودیم خیلی همو میخواستیم ولی یهویی جدا شدیم چون خانواده من ب خصوص مامانم چون میدونست نقطه ظعفمه جدامون کرد ! الان هشت ماه میگذره حرمتا شکسته و پسره ب شدت مغروره تو این هشت ماه ۱بار برگشتیم باز کات کردیم ایندف تقصیر خودم بود. ی بار هم حرف زدیم بهش گفتم برگرد گفت حس نیمکنی دیر شده و .... دیگه هیچی هنوز شنارم پاک نکرده این ادعا میکنه ک منو نمیخواد ولی همه میگن دروغ میگه اگه نمیخواستت سرت دعوا نمیکرد پشتت نبود بخاطرت گریه نمیکرد ! ولی نمیدونم چرا اینجوره واتساپش پیشرفتس مث خودم فقط عکسایی ک از خودم میزارم یا متن دلتنگی سین استوری میکنه بقیه رو وقتی میبینه اسمش تو اونایی ک میبنن نزده ! مثلن من گفتم و چ بی ذوق جهانی ک مرا با ت ندید سین استوری کرد ! کاراش رو مخمه شمارمم پاک نمیکه ی ماهم تو بلاک بودم بعد درم اورد ولی بعدش گفته بود ک منو نمیخواد ! نمیدونم چرا بماند ک تو این ی ماه با دونفر رفت ک ازشون بخاطر حرفایی ک اون دخترا پشتت زدن انتقام بگیره ! خودش گفت ولی نمیدونم چشه بنظرتون پشیمون شده ؟ ولی از غرور زیادشه؟
حتی اگه برگرده هم دیگه ارزشی نداره ادامه دادن
دوستت داره
مطمعنم
بهم بد نکرد ک !
همیشه مراقبم بود !
کسی چپ نگام میکرد چپش میکرد !
پا ب پام گریه میکرد !
ب جز من ب کسی رو نمیداد و نمیده ! وقتی بامن بدد میگفت زن دارم ب همه حلقه میکرد دستش ! کافیه حالم بد بود تا نصف شب بیرون میبرد میگردوند منو میگفت هرچی بخای میخرم واست با اینکه من همچیز داشتم ! ولی متاسفانه مامانم فهمید عاشق همیم و نقطه ضعفمه گرفتش
من مطمعنم هنوزم دوست داره ولی نمیخواد نشون بده
و اینو هم میدونم اگ شمارتو پاک کنه دیگه میترسه کامل از دستت بده و ردی ازت نبینه
صبوری کن
زمان حل میکنه همه چیو
گفتی مامان بابات میخوان طلاق بگیرن
وقتی از مامانت جدا شدی رفنی پیش بابات اون موقع خیلی ازاد تری
خب بگو چرا و از کجا مطمینی 😭 دقیقن منم همین حسو دارم میترسم شمارش پاک کنم چیزی نداشته باشم ازش ولی همو میبینیم اتفاقی تو خیابون ولی نمیدونم چرا نمیتونم نگاهش کنم باور کن میمیرم براش ولی وقتی میبینمش اصلا نگاهش نمیکنم از دور میبنم میاد جلو با اخن سرمو بر میگردونم ولی اون خیلی منو نگاه میکنه 😭😭😭
دلمو شکوند! نفرینش نمیکنم چون نون و نمکشو خوردم! نمکدون نمیشکنم! وفتی میبینه منو چن بار ممکنه دور بزنه با ماشین نگاه میکنه اما بار آخری گفت منو نمیخواد! من گریه میکردم می‌خندید گفتم میخندی چرا گفت میخوام دیگه گریه نکنی ! بهم گفت اگه میخوای ی دوست ساده میشیم هر وقت خاستی زنگ بزن ولینمیتونم گفتم ن 😑بعدش یچیزی بهش گفتم برخورد قط کرد و دیگه سراغی ازش نگرفتم ولی خیلی دارم اذیت میشم از این بی محلی حداقل شمارمو پاک کنه
