سلام... بعداز ۱۰ روز هنوزم باهم اشتی نکردیم😔بازم من پیش قدم شدم اما اشتی نکرد با اینکه من مقصرنبودم
حالم از خودم بهم میخوره😭ک هیچوقت گله نمیکنم همش سکوت میکنم همش کوتاه میام
سر انگشتر خودش بهم گف بزار نامزد کنیم من نمیتونم حالا ب اینا چیزی بگم ولی بعد دیگ کسی دخالت نمیکنه بهم گف نخواستم دلشونو بشکونم😭😭اما من ک فهمیدم میخاد بخره انقد ذوقشو داشتم انقد همه پیجارو زیرو رو کردم بعد خودشون یهویی رفتن خریدن
حالا میگه داداشت چون گفته فاطمه بچس دخالته 😭😭منم بهش گفتم من حالا نمتونم چیزی بگم بعد ک عقد کردیم یا نامزد شدیم اگه باز کسی دخالت کرد ک نمیکنن اصن این حرفم دخالت نیس خودم میگم ب شما ربطی نداره قبول نمیکرد ن الان بیارزشه بعد با ارزش میشه😭😭خودشم حرف خودشو قبول نکرد بنظرتون چطور اینو بهش بگم گله انگشترو کنم بگمش ک خودت اینو گفتی حالا من ک گفتم قبول نکردی؟😔😭اخه من هروقت چیزی میگم بحث میشه ولی اون چیزی میگه من سکوت میکنم
انقد گریه کردم از دستش چشمام باز نمیشن