امروز بعد از ظهر ک خوابیدم تو خواب احساس کردم چیزی افتاده روم اجازه نمیداد تکون بخورم و حتی انگار نمیتونستم حرف بزنم و صدام درنمیومد تا الان چندبار این اتفاق برام افتاده
یوسف میدانست درها بستهاند اما به امید خدایش به سوی درهای بسته دوید و درها برایش باز شد.اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شدند،به طرفشان بدو، چون خدای تو و یوسف یکیست🧡/هر که در این درگه مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند
یوسف میدانست درها بستهاند اما به امید خدایش به سوی درهای بسته دوید و درها برایش باز شد.اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شدند،به طرفشان بدو، چون خدای تو و یوسف یکیست🧡/هر که در این درگه مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند
من وقتی روزا میافته بازکنم چسامو یه سایه میبینم کنارم یه مرد
یا خدا😱
یوسف میدانست درها بستهاند اما به امید خدایش به سوی درهای بسته دوید و درها برایش باز شد.اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شدند،به طرفشان بدو، چون خدای تو و یوسف یکیست🧡/هر که در این درگه مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند
یوسف میدانست درها بستهاند اما به امید خدایش به سوی درهای بسته دوید و درها برایش باز شد.اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شدند،به طرفشان بدو، چون خدای تو و یوسف یکیست🧡/هر که در این درگه مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند
من تجربه کردم اینحالت و ولی دیگه بهش عادت کردم و باهاش کنار اومدم، تجربه های جالبی هم دارم
اسماین حالت فلج خوابه راجع بهش مطالعهکن کمکت میکنه
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر لای موهای تو گم کرد خداوندش را ...🥀🥀 دشمنت را هم چو میخ خیمه می خواهم ، مُدام سر به سنگ و تن به خاک و ریسمان در گــردنش 🥺🥹💫💫