واقعا نمیدونم چکار کنم خسته شدم.قلبم تیکه تیکه شده.همه فکر میکنن تو شادی و خوشی غرقم و بی دردم..روزه ام هنوز افطار نکردم سحری نخوردم.سرم داره میترکه.اینجا هم که میای دردتو میگی فقط همه چون خودشون بی دردن میان میگن شوهر ما خویه اینجور نیست..یا میان از دارایی هاشون میگن.انقدر گریه کردم چشامم باد کرده.داشتم سکته میکردم امروز هیچکس نبود کمکم کنه.نمیدونم کی میمیرم.بخدا چندین بار خواستم خودکشی کنم.ولی بچه هام جلوی چشمان.یه روز اگه یه خوشی کوچولو داشته باشم فرداش حتما حتما روز پر از گریه اس برام.😭😭😭😭😭😭😭دعا کنید زودتر بمیرم بخدا انقدر دردام زیادن ولی کسی نمیدونه همش میریزم تو خودم.مادرم خواهرام زنداداشام همه همه فکر میکنن خیلی زندگی بی دردی دارم😭😭😭😭😭کسی چیزی از زندگیم نمیدونه.واسه همین همش باهام سرد برخورد میکنن.منو تحویل نمیگیرن.نمیدونن چجوری شبامو صبح میکنم و برای بچه هام تلاش میکنم به یه جایی برسن.خیلی اذیت میکنه منو شوهرم..خیلی زیاد.همه جوره اذیت کرده و طلبکاره.از کارش اومده بیرون میگه تقصیر توعه..بدبختیامون تقصیر توعه..کاش بمیرم بلکه خوشبخت بشه😭😭😭😭😭😭😭😭
اونایی که شوهراشون خوبه و عاشق همن نیان تاپیک من
مطمعنی تو همزاد من نیستی
عزیزم🥲♥️کاری از دستم برنمیاد♥️🥲
فقط میتونم به برکت این دقایق واست دعای بهتر شدن کنم♥️
امیدوار باش عزیزدلم♥️
شوهر منم همینه فکر زندگی نیس ۶ماه اینجا کار میکنه ۶ماه اونجا همه اش فک میکنه بقیه مقصرن
هيچوقت نزار كسي تو رو علت اتفاقاي بد بدونه
بخدا پول ی نوار بهداشتی هم ب من نمیده
ظهر بهش میگم مانتو میخام میگ خبری نیس طلبکارانه
چند تا بچه داری؟چرا جدا نمیشی خودتو نجات بدی چرا میشینید میسازید؟؟
الهی بگردم
خداب دلت صبر بده عزیزم همه ما ادما مشکلات ت زندگیمون داریم
حتی همینا ک میگن زندگیم خوبه ولی زندگیه دیگ باید ساخت اما ب روش خودمون ت هم نمیخواد ب این چیزا فک‌کنی ک بمیرم و فلان
بجاش رو خودت کار کن چیکار کنی ک شوهرت و بقیه ب اشتباهشون پی ببرن
اول از خودت شروع کن قشنگم میدونم خیلی سخته اولش ولی بعدش ک نتیجشو دیدی متوجه میشی
چند سالته عزیرم؟ چند تا بچه داری
عزیز دلم برا آرامش دلت ۳تا سوره نصر خوندم .اگه من دردامو بگم همه خون گریه میکنن .خدا بزرگه ما هم مشکل مالی زیدی داریم با چند تا بچه واجاره .یه کمی قوی باش تو خدارو داری
یهو باهام دعوا میکنه میگرده دنبال دعوا..اصلا باهاش کاری ندارم یهو یه چیزی میگه که منم یه چیزی بگم..انقدر میگه میگه میگه تا عصبی بشم ناراحت بشم دلم بشکنه..توهین میکنه فحش میده.یهو مثلا میگه گوه نخور زر نزن..یهو شروع میکنه به دعوا..اصلا خودمم نمیدونم چرا دعوا میشه یهو..همش میترسم بیاد منو خفه کنه یا بزنه تو سرم..میترسم ازش..به خیال خودش چله زیارت عاشورا میخونه قرآن میخونه.آخه مگه قبوله این عبادت؟؟بخدا اصلا قبول نیست
سلام عزیزم
گلم این روزا زندگی واسه خیلیا سخت شده
منم تو۱۷ سالگی پدر ومادرم از دست دادم وچون پدرم بیمه نبود مجبورشدم خودم تو اون سن کار کنم و گذران زندگی کنم یه خواهر برادر کوچکتر خودمم داشتم خیلی سخت بود ولی تموم شد روزای سختم توکل به خدا کردم هربار بعد نماز یه سجده شکر میکردم و از خدا بخاطر چیزایی که بهم داده مثل سلامتی بینایی و.. تشکر میکردم این کار باعث شد رزق و روزی بیشتری وارد زندگیم بشه و محتاج کسی نشدم تا به امروز