تمایل به تنهایی چیزیه که توی وجودمه.آدم درونگرایی هم هستم. من احساس تنهایی نمیکنم و واقعا عاشق تنهاییم هستم. ولی متوجه شدم این چند روز تمایل به تنهایی من خیلی بیشتر شده به حدی که با لحنم به دیگران نشون میدم هیچ تمایلی به صحبت کردن با بقیه ندارم.
من واقعا عاشق تنهاییم هستم و خیلی دوستش دارم.
هر روز بعد از ظهر وقتی اتاقم مرتبه،میرم میشینم پشت میزم و کاپوچینو یا قهوه و یا چای میخورم. تنهایی بهم واقعا آرامش میده اما
احساس میکنم این تمایل به تنهایی واقعا داره خیلی زیاد میشه. دیگه مثل قبل با برادرم نمیخندم یا حوصله ی دوستامو ندارم
(شاید بپرسید اگه تنهایی، چرا دوست داری
چون من با اینکه دوست دارم ولی باز یک تنهایی واسه ی خودم دارم و آدمی نیستم که خودمو برای داشتن یک دوست بکشم.در کنار تنهاییم، دوست هم دارم)