با شوهرم داشتیم از کوچه خونه خالم اینا رد میشدیم یه اقاهه جلومونو گرفت گفت یه عرض خصوصی داشتم اگه میشه تنها منم گفتم اینجا غریبه نیس بگین راحت باشین بعد از کلیییی من و من ازم خاستگاری کردددد🥹😭کارد میزدی شوهرم خونش در نمیومد با پسره دعوا کردن رفتیم کلانتری حالا مشکل اینه هیییی به من میگه تو روز روشن ازت خاستگازی کردن بگو تو چکار کردی که پسره جرعت کرد بیاد سمتت حالا من هیییی قسم میخورم من کاری نکردممم الانم باهام قهره😭😭😭😭😭