2777
2789

بعد از ظهری من و شوهرم و دخترم کنار هم خوابیده بودیم من فقط یه لحظه احساس کردم شوهرم بلند شد رفت یهو صدای فریادش اومد با یه حالت تعجب وحشتناکی گفت این دیگه چی بود؟؟؟ بسم الله الرحمن الرحیم.


 من انقد ترسیدم یهو از خواب پریدم سر جام خشک شده بودم فقط داد می زدم می گفتم چی بود چی دیدی چی شده

 حتی نمیتونستم از سرجام بلند شم اون لحظه هزار تا چیز از ذهنم گذشت که شاید خدایی نکرده خون رفته از بدنش یا چیزی تو بدنش دیده واسه همین یهو خیلی ترسیدم

دخترم هم از خواب پرید الهی قربونشش برم ترسیده بود فقط به من نگاه می کرد منم انقد منگ و گیج و ترسیده بودم حضورشو نمی فهمیدم

تا شوهرم جواب داد گفت موش دیدم تو دستشویی 

من خیلی خیلی می ترسم از موش هی گفتم چی داری می گی ما طبقه چهارمیم مگه میشه گفت آره منم خیلی تعجب کردم ولی شک ندارم دمش رو دیدم انقد شوکه شده بودم که اینجا چی کار می کنه نتونستم بگیرمش فرار کرد


منم ترسیده بودم گفتم من نمیتونم اینجا بمونم منو ببر خونه فلانی خودت بیا پیداش کن من چطوری دستشویی برم دیگه 

خاک تو سر من انقد گیج بودم حواسم به دخترم نبود



اگه به رمان علاقمندی تاپیکی که داستان سرنوشت دوستم رو نوشتم بخون و برام نظر بذار مرسی: داستان سرنوشت تلخ و رابطه عجیب دوست من

شوهرمم اومد در اتاق خوابو بست پشت همه درا ملافه گذاشت شروع کرد با جارو گشتن دنبال موشه یه نیم ساعتی گشت پیدا نشد

حالا دخترمم ترسیده شروع کرده بود تو بغلم گریه کردن هر کاری می کردم آروم نمی شد

دیگه باباشم دید اینجوریه اومد گفت عزیزم نترس من خواب بودم توهم زدم اصلا دیدم از در ورودی فرار کرد رفت بیرون بیا بغلم ببرم همه خونه رو بگردیم ببینی نیست خلاصه هر چی گفت و گفتم فایده نداشت دخترم فقط گریه

اون موقعی که ما بحث می کردیم ترسیده بود گوش میداد بعدش شروع کرد گریه مگه دیگه آروم می شد


از اون موقعم همینجوریه دستشوییم به زور خودم بردمش

نمی دونم شب چطور بخوابونمش همیشه خودش تنها خوابش می گرفت می رفت می خوابید

یه کتاب موشی هم داره اونم اوردم واسش بخونم که ببینه موش ترس نداره جیغ زد کتابو می زد کنار

اصلا رو زمین نمی شینه و میگه بغلم کنید هر جا بخواد بره

اگه به رمان علاقمندی تاپیکی که داستان سرنوشت دوستم رو نوشتم بخون و برام نظر بذار مرسی: داستان سرنوشت تلخ و رابطه عجیب دوست من

فقط شوهرت که یه موش دید اینطور داد زد😑

من زادگاه کوروشم آزاده ای پرشورشم✌️ من شهر پاک آرشم خون رگ سیاوشم ❤️‍🔥 من دختری از پارسم موج ~خلیج فارسم~🌊                                                                                                               🇵🇸 آنچه اکنون در فلسطین رخ میدهد جنگ بین دو کشور نیست بلکه یک نسل کشی وحشیانه و ظلم و جنایتی تاریخی است ، کربلای زمان ما مقابل چشمانمان است و شاعر درست گفت «در کرببلا بی طرفان بی شرفان اند ، تاریخ همان است حسینی و یزیدی» 👈 اگه به هر دلیلی و به هر شیوه ای از رژیم اسرائیل ذره ای حمایت کنی باید بهت یادآور بشم که از دایره انسان بودن خارج شدی❗❌

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

شوهرم میگه فردا ببرش بیرون من الکی می گم گشتم پیداش کردم بیرونش کردم

اما نمیدونم موثره یا نه الان امشبشو چی کار کنم قشنگ وحشت زده شده 

هر کاری می کنم ترسش نمی ریزه

اگه مشاور کودک هست لطفا کمک کنه

اگه به رمان علاقمندی تاپیکی که داستان سرنوشت دوستم رو نوشتم بخون و برام نظر بذار مرسی: داستان سرنوشت تلخ و رابطه عجیب دوست من
فقط شوهرت که یه موش دید اینطور داد زد😑

اونم از خواب بیدار شده بود رفته بود دستشویی گیج بود طبقه چهارمیم اصلا چطوری موش اومده شوکه شده بود

اگه به رمان علاقمندی تاپیکی که داستان سرنوشت دوستم رو نوشتم بخون و برام نظر بذار مرسی: داستان سرنوشت تلخ و رابطه عجیب دوست من

متم دوروز پیش پنجره دستشویی یکم باز بود دوتا کبوتر اومده بود تو طبقه سومیم😐منم به شدت وحشت دارم از هر موجود زنده ای شوهرم اومد گرفتشون هی گفتم بنداز بیرون هی اورد جلو تا از تو دستش پرید یه جیغ زدم دوتا بچه هامم ترسیدن🥴

وای خیلی موش بده ولی نگران نباش به دخترت آب طلا بده برای ترسش  برای موشم تله موش هست سم هست ما ...

من خودمم می ترسم موندم چیکار کنم شوهرمم گفت خیلی کوچیک بود گفتم بدبخت شدیم این حتما بچه ش بوده حتما چند تا بچه دیگه و مادرشونم هست


اگه به رمان علاقمندی تاپیکی که داستان سرنوشت دوستم رو نوشتم بخون و برام نظر بذار مرسی: داستان سرنوشت تلخ و رابطه عجیب دوست من
متم دوروز پیش پنجره دستشویی یکم باز بود دوتا کبوتر اومده بود تو طبقه سومیم😐منم به شدت وحشت دارم از ...

چطوری بچه هات رو آروم کردی


اگه به رمان علاقمندی تاپیکی که داستان سرنوشت دوستم رو نوشتم بخون و برام نظر بذار مرسی: داستان سرنوشت تلخ و رابطه عجیب دوست من
من خودمم می ترسم موندم چیکار کنم شوهرمم گفت خیلی کوچیک بود گفتم بدبخت شدیم این حتما بچه ش بوده حتما ...

منم خیلی میترسم از این چسب ها بگیرید بذارید زیر کابینتا تو دستشویی حموم اتاق

اونم از خواب بیدار شده بود رفته بود دستشویی گیج بود طبقه چهارمیم اصلا چطوری موش اومده شوکه شده بود

با یه چیزی که دخترت دوست داره حواسش رو پرت کن ، بستنی عروسک پیتزا بعضی بچه ها دوست دارن آروم تر میشه

من زادگاه کوروشم آزاده ای پرشورشم✌️ من شهر پاک آرشم خون رگ سیاوشم ❤️‍🔥 من دختری از پارسم موج ~خلیج فارسم~🌊                                                                                                               🇵🇸 آنچه اکنون در فلسطین رخ میدهد جنگ بین دو کشور نیست بلکه یک نسل کشی وحشیانه و ظلم و جنایتی تاریخی است ، کربلای زمان ما مقابل چشمانمان است و شاعر درست گفت «در کرببلا بی طرفان بی شرفان اند ، تاریخ همان است حسینی و یزیدی» 👈 اگه به هر دلیلی و به هر شیوه ای از رژیم اسرائیل ذره ای حمایت کنی باید بهت یادآور بشم که از دایره انسان بودن خارج شدی❗❌

فقط شوهرت که یه موش دید اینطور داد زد😑

بخدا 

فکر کردم جن دیده 

فقط 27 هفته و 6 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

شدی صاحب هر بند دلم 😍شدی روز و شبم ماه دلم 😍مهمون کوچولوی دلم خیلی خوش اومدی به زندگی مون🥺خدایا شکرت.  خدایا خودت مواظب مسافر کوچولوم باش😍02/6/13 بیبی چکم مثبت شد😍.                                      پسر کوچولو قشنگم داری داداش بزرگه میشی قربونت برم🥺🥺

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  12 ساعت پیش