آقا من سر چند تا مسئله که فامیلای مامانم پشت منو بابام کلی حرف زدن و مردم هم باور کردن از فامیلای مامانم کینه به دل گرفتم و هنوز که هنوزه دلم باهاشون صاف نمیشه🙃
مامانم رفت نگاه کامپیوتر کنه بعد داد زد که بیا از عکسای فلانی و فلانی با گوشی عکس بگیر بفرست براشون زنگ زدن برام بفرست
منم گفتم گوشیم حافظه نداره شروع کرد به غر زدن و گفت آره دیگه و.....
منم عصبانی شدم گفتم راستش نمیخوام قیافه .... فامیلای تورو ببینم یادت نیست چطور دل من و بابامو شکوندن چقدر سرش اعصابم خورد شد یه مدت قرص میخوردم
بازم میخوای حالم بد بشه چند تا فحشم به فامیلاش دادم و اومدم نشستم توی اتاق
به نظرتون اشتباه کردم؟🙁