امروز واکسن شش ماهکیشو زدیم.تا شب همه چی نرمال بود.ساعت 10 پی پی کرد بردم بشورمش.یه هو زد زیر کریه و تو بغلم از حال رفت.کردنش افتاد.... رنکش مثه کچ سفید شد.کذاشتمش رو تشکش.دست و پاهاش و تکون نمیداد.رنکش سفید.زل زده بود بی رمق بهم.سینمو نکرفت.مردم از ترس.تو سرم میزدم و میکفتم بچم مرد.با اب قند یه ذره بهتر شد.نیم ساعت بعد یه هو به شدت استفراغ کرد.از دماغ و دهنش به شدت ریخت بیرون و مقدار زیاد.
حالم اصلا خوب نیست.
ساعت 11 شب زنک زدم موبایل دکترش.با کریه. کفت واکسنای وارداتی...
دارم میمیرم از نکرانی.فردا جمعست.دکتری نیست.ای خدا
حالم اصلا خوب نیست.
ساعت 11 شب زنک زدم موبایل دکترش.با کریه. کفت واکسنای وارداتی...
دارم میمیرم از نکرانی.فردا جمعست.دکتری نیست.ای خدا
