شوهر من تو جمعی که کلا یه جنس مخالفم باشه نمیگه اصلا تو هستی نیستی ادمی
فقط اونو مخاطب قرار میده و هرو کر راه میندازه با نمک بازی درمیاره
امروز ۱۳ با زنداییش اینا رفتیم بیرون دختر دایی هاشم بودن فقط با اونا گفت خندید سوال پرسیدم اصلا نمیشنید که جواب بده اوردن هندونه قاچ کردن به همه تعارف کرد من کنار دراز کشیده بودم اصلا یادش نیومد من هم هستم اخر سر مادرشوهرم یه قاچ داد بمن