خیییلی ناراحت شدم مخصوصا برای اون قسمت که پسرش با گریه ازش جدا شده
چون خودمم یه پسر دارم دلم کباب شد برا بچه اش و خودش با این همه دوری
درک چنین چیزایی برام سخته من ترجیح میدم تو همچین تاپیکایی پست نذارم
دقیقا منم هر وقت بهم ظلمی شده تاپیک زدم برام عجیبه ک یک عده همیشه بودن بدون اینکه اصن بفهمن تو چه شرایطی بودم من داشتن حق میدادن ب اون طرف مقابل در صورتی که واضح بود
همه جا خوب بد هست باید کنار بییام ولییییی نمیشه اصلا نمیشه
دست روزگار چنان ورق رو بگردونه همونایی که فکرشو نمیکنن درچنین شرایطی قرار بگیرند خواهند گرفت!فکر میکنم حدیث از پیامبره که گناه کسیو سرزنش کنی تا درآن شرایط قرار نگیری و همونکارو انجام ندی از دنیا نمیری
اره واسه همین تا قاضی نباشی تا حرفای همه ی آدمای داستانو نشنوی و....نمیتونی قضاوت کنی
بهترین کار اینجور مواقع نظر ندادنه نه اینکه بیای بگی طلاق گرفتی سریع رفتی زیر یه مرد دیگه خوابیدی یه بچه دیگه درست کردی فقط بلدی بچه بیاری😐😐😐😐🤦♀️🤦♀️🤦♀️🤦♀️
ی مشت ایله نشستن راهنمایی می دن
ی بچه بی مادر شده حالا می خوان یکی دیگم بی مادر کنن
اون بچه ۸ ساله شرایطش اینه چ خوب چ بد عادت کرده
طرف نوشته جات بودم جفت بچه ها رو برمی داشتم تنهایی زنذگی می کردم اخه بی عقل اخه...: چرا بی فکر دهنتو وا می کنی شر و ور می گی ی زن بی پول و سر پناه با دو تا بچه کجا بره تو خرجشو می دی کم عقل
اون شوهر دومم حق داره از زنذگیش دفاع کنه بزاش زحمت کشیده عمر و جونیشون رفته زندگی تشکیل داده بچه داره چرا اخه انقد سطح شعور ملت پایینه نمی فهمم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
