دیشب خالم و شوخرشو دعوت کردیم امروز عصر بیان خونمون عید دیدنی اولش که یه عالمه ناز اوردن نه مانمیایم خلاصه یه عالمه تعارف کردن اخرش باناز قبول کردن بیان
حالا یه ساعت پیش زنگ زدن نه امروز عصر نمیایم فردا برای ناهار میایم حالا خالمم خودش میدونه مامان بابام فردا سرکارن نیستن منم بهش گفته بودم بادوستام میخوام برم بیرون😒😒
همه برنامه هامو بهم ریخت جالب اینجاست من تاحالا خونشون نرفتم نمیدونم اصلا خونشون چه شکلیه☹☹ ولی همیشه طلبکاره