دوستان من ۲۴ سالمه ۹ماهه عقد کردم
همسرم ۲۹ سالشه
اونتهران شاغله ۳ ساله با خواهرو دامادش زندگی میکنه من تو رشت زندگی میکنم
تقریبا هر ۴۰ روز همو میدیدیم
از روز اول همسرم خوب بود هر چیزی ک میخواستم تهش نظر نهایی با من بود
ولی تقریبا اخراش دیگ روی واقعیشو نشون داد هر چی خانوادش میگن فقط حرف اونا بود
متاسفانه ۳ ماهه با هم هیچ ارتباطی نداریم و باعث بانیشم خواهرشه به حرف خواهرش گوش داد حتی یکبار بهم زنگ نزد چنبار بهش پیام دادم ولی خیلی سرد تهدیدم کرد ک طلاقت میدم و فهمیدم رفته وکیل گرفته شوهرم خیلی ادم دهن بینیه مطیع خانوادست اصلا انگار واسش مهم نبود زن داره پا گذاشت رو احساسات من حتی تو این چن ماه خانوادش یکبار پیش قدم نشدن باز مادر من تماس گرفت ولی خیلیییی بد با مادرم حرف زد تمام حرمتارو شکوند تمام برنامه های عروسی رو کنسل کرد
منم سر این کارش مهریمو اجرا گذاشتم و رفت خونه تمام فکو فامیل از من به دروغ حرف زد بهش زنگ زدم گفتم خدارو خوش میاد من هنوز اسمم تو شناسنامته انقد بی غیرتی گفت تو اجرا گذاشتی منم خواستم تلافی کنم گفت فک نکن طلاقت میدما سر ۶ ماه از دادگاه حکم ازدواج مجدد میگیرم ولی طلاقت نمیدم مهریتم تا اخر میدم
دعوای ما هم شب یلدا شروع شد خواهرش اومد فتنه به پا کرد خونمون اینم هیچییی نگفت به خواهرش مثل دسته بیل واستاد یک ماه بهم زنگ نزد اخرش خودم زنگ زدم
شما بگید دوستان ایا به چنین ادمی امیدی هست؟
یا همون بهتر کات بشه؟