دوستان بیاین بهم راهکار بدین چطور این جاری موذی رو از زندگیم حذف کنم

کسی نیست؟

عزیزم بخدا باور نمیکنی خیلی زرنگه مثلا اصلا بد نمیگه پیش من ولی مدام خودشو میگیره چشمو ابرو میاد گاهی ام مثلا گوشی دستم نیست یه متلکی میپرونه نمیدونم بقران موندم چیکار کنم واقعا ادم به زرنگی این ندیدم 

شوهرم حتی دایرکتشو سایلنت کرد پیامشو نبینه یا جواب نمیده ولی همش پشت هم پیام میده از شوهر خودش خیلی سرده همش میخواد بمن بفهمونه من با شوهرت خیلی خوب بودم خیلی صمیمی بودم شوهرت هوامو داشت مجردی خب منم میگم شوهرم خوش ذاته اینم میبینه حالا شوهرم بخاطر من همه کار میکنه داره میترکه منتها با رفتارش نشون میده چقدر از ما متنفره 

البته بیشتر از من چون بشدت مشتاقه بچسبه به شوهرم

بهش غیر مستقیم گفتم شوهرم میگه فلانی مثل خواهرمه حتی پیش مادرشوهرم گفتم انقد این اینجوری رفتار کرد ادم شک میکنه بهشون این بزرگترین اشتباهم بود بامن بحث کردن تو بددلی ولی بقران رفتاراشو کاش میدیدین مادرشوهرم حتی به دخترش اجازه نمیده پیش شوهرم انقد لخت بگرده ولی این میگرده جرات نمیکنن بهش چیزی بگن

ببین شوهرم دلش برا داداشش میسوزه دوتا بچه داره وضع مالی داغون حالا جالب اینه از ما پول میگیرن میره ناخن میکاره مورنگ میکنه لباس میدوزه میگه من بروز هستم

شوهرم خیلی سادست میگه داداشم پولارو برا بدهی هاش میده این چیزارو نمیفهمه هرچی میگم میگه بچه هاش گناه دارن

بقران خسته شدم سه ساله بریدم از ما پول میگیرن خرج میکنن برامون کلاس میذارن ...بعدم پیش شوهرم گریه میکنن نداریم نداریم ...شوهرم بدترین مشکل مالی داست داداشش یک ریال کمکش نکرد ولی شوهرم مثل اون نیس واقعا ذاتش خوبه به همه کمک میکنه ولی جاریم کلا ارزوشه بین منو شوهرم بهم  بخوره از مشکلات ما ذوق میکرد بقران وقتی من یچی میخریدم مریض میشد حتی یبار خودمون بردیمش دکتر گفت از حرص و جوش مریض شده😐

بقران با خنده به مادرشوهرم گفتم با گریه گفتم با جنگ گفتم با رفتارم گفتم ولی خودشو جمع نمیکنه شوهرم اصلا نه بهش زنگ میزنه نه پیام میده این تند تند پست مبفرسته

شوهرم براذرشو خیلی دوس داره اینم سو استفاده میکنه ضمنا مادرشوهرم ازش خیلی حساب میبره چون یبار دوتا بچه رو زد تو سرشون داشت طلاق میگرفت مادرشوهرم میترسه ازش طرفشو میگیره چون وضع مالی پدرم خوبه کمک شوهرم میکنه اینام با گریه زاری ازش میچاپن اخه یکی نیست به شوهرم بگه ادم ساده کسی که بقول خودش نون نداره شام بخوره میره مو لایت میکنه ماهی سه تا مانتو میدوزه یا ناخن میکاره بعد میاد واسه خودمونم کلاس میذاره

با رفتارم فهموندم وقتی میومد اخم میکردم میرفتم پیش شوهرم تا بفهمه باید خودشو جمع کنه شوهرشم محلش تمیده زیاد حسادت داره وجودشو میخوره من یه مانتو میخریدم زود میپرسید همه چیشو یا مدام میگفت من سه تا خربدم من به روزم من فلانم تو یکی دوختی وای چرا شوهرت پول نمیده حالا نمیدونست من میدوتم از شوهرم قرض میگیرن وقتی فهمید میدونم قیافش دیدنی بود خخخخ

درکل خیلی دلش میخواد بچسبه به شوهرم باورت میشه خواهرشوهرم اینجوری به برادرش نمیچسبه که این میچسبه مثلا مدام میگه وای ما به فلانی وابسته ایم

یا قیافه بچه هام کپی عموشونه خب منم گفتم چون عموشون کپی پدرشوهره و بچه ها شبیه پدربزرگشونن

مثلا وقتی میگه کپی عموشونن میبینه مادرشوهرم حواسش نیست منو میبینه نیشخند میزنه ادم خوره میوفته به جونش

چی بگم والا از شوهرم بزرگتره ولی مدام دنبال اینه مثلا بگه شوهرت بمن بیشتر توجه داره بیشتر صمیمی هست تا تو.باز شکر بعد عروسی اومدیم شهر ما هزار کیلومتر دوریم 

حالا دید دوریم شوهرم بخاطرم اومد از حرص ترکید مدام پست میفرسته پیام میده شوهرمم گاهی حتی جوابشو نمیده